عقیده عمومی جهان این است که بر علیه هر گونه
تهدیدی که نسبت به صلح جهان پیش آید باید اقدام فوری و شدید به عمل آید. در این
عصر اتم مردم گیتی میدانند که هر تجاوزی که نسبت به کشوری به عمل آید بدون تردید
تمام کشورهای دیگر را به خطر خواهد انداخت. امروز سازمان ملل متحد نیرومندتر شده و
ایجاد نیروی پلیس سازمان ملل متحد از لحاظ اصولی و عملی مورد قبول جهانیان واقع
گردیده است و در عینحال کشور ایران در نتیجه عقد قراردادهای دفاعی دوجانبه با
دوستان هوشیار و نیرومند خود بیش از پیش حامی و پشتیبان پیدا کرده است و تمام این
قراردادها با روح و مقررات منشور سازمان ملل متحد کاملا منطبق است.
با این ترتیب مبنای سیاست خارجی ما بر تجربیات
بسیار عملی نهاده شده است، زیرا در طی جنگهای جهانی اول و دوم سفاهت اخذ طریق بیطرفی
را با وضع سوقالجیشی که داریم به عیان مشاهده کردیم و در هر دو جنگ بیطرفی ما
مانع تجاوز بیگانگان به خاک وطن ما نگردید
و پس از هر جنگ نیز کشور ما عرصهٔ کشمکش بین منافع بیگانگان گردید.
در دوره زمامداری مصدق ضعف سیاست خارجی منفی ما
موجب شد که در کشور ما نفوذ بیگانگان و تحریکاتی که از آنسوی مرز ایران هدایت میشد،
توسعه یابد. بدین جهات متدرجاً بسیاست تازهای گرائیدیم که مظهر حیات و روح زنده
کشور ما باشد و من آن را سیاست ناسیونالیسم مثبت نام دادهام.
چون امروز کلمات ناسیونالیسم و امپریالیسم زیاد
به گوش میخورد لازم است به مفهوم واقعی این دو واژه و اصطلاح پی ببریم. تعریف و
تعبیری که در فرهنگهای معمولی از واژه ناسیونالیسم میشود «علاقه و حمایت از
منافع ملی یا اتحاد و استقلال ملی است». تعریفی که بهمین نهج از واژه امپریالیسم
میشود «سیاست کوشش یا حمایت از طریقه توسعه و بسط تسلط یک کشور یا یک امپراتوری
است».
اینک باید دید با دو تعریف فوق اصطلاح
ناسیونالیسم مثبت را چگونه باید تعریف نمود و چه عملی از آن مستفاد میشود.
ناسیونالیسم مثبت با فکر من عبارت از رویهای است که حداکثر استقلال سیاسی و
اقتصادی کشور را بطوریکه با منافع آن کشور موافق باشد تأمین نماید. برای ما
ایرانیان ناسیونالیسم مثبت مفهوم گوشهگیری و جدائی ندارد بلکه معنای آن این است
که بدون توجه به امیال و سیاستهای کشورهای
دیگر هر قراردادی که به نفع کشور ما باشد منعقد سازیم و از تهدیدات کسانی که میخواهند
برای ما رفیق انتخاب کنند، نهراسیم.
ما
تنها از نظر اصول مبهم و بخاطر اینکه با کسی متحد باشیم وارد عقد اتحاد نمیشویم
بلکه منظور ما از هر اتحادی تأمین منافع آشکار ماست. ما دوستی هر کشوری را میپذیریم
و حاضریم از تجارب علمی و فنی آن کشور استفاده کنیم به شرط آنکه چنین دوستی و
ودادی به منافع یا استقلال ما لطمه وارد نسازد و این رویه به ما آزادی عمل میدهد
که از آنچه در کشورهائی که اسیر فرضیههای مختلفی هستند مشاهده میشود به مراتب
بیشتر است. در عين حال ما طرفدار جدی اصول و آرمانهای سازمان ملل متحد هستیم.
ما
به سیاست سست بیطرفی منفی متکی نیستیم و با دوستان خود بدون پردهپوشی و ریا
دوستی میورزیم و از آنها نیز همین رفتار
را نسبت به خود انتظار داریم و اگر بعضی از کشورها از رفتار ما در خشم شوند و به توهین
و تهدید ما اقدام کنند نسبت به آنها رویه منفی پیش نگرفته و رفتار خود را نسبت به
آنها تغییر نمیدهیم. زیرا ما جغد نیستیم که از فراز ویرانه به ناله و ندبه
بپردازیم. بعبارت دیگر ما از آن کسانی نیستیم که از بالای منارهها و از پشت
رادیوی بینالمللی به ناسزاگوئی پرداخته و همه را مقصر وانمود کنیم و خود در فقر و
فاقه بسر بریم و با فلاکت و ضعف روزگار بگذرانیم. برعکس ما روز به روز نیرومندتر و
مرفهتر میشویم و در عین آنکه بنیان طرحهای نوین در کشور میریزیم حقیقیترین
احساسات میهنپرستی و ناسیونالیسم را حفظ مینمائیم.