صفحات

جستجو در مندرجات کتاب

۱۳۹۶/۰۲/۱۸

(۲۷)



از توجه به برنامه ای که ذکر آن رفت کاملا معلوم می‌شود که یکی از صفات مشخص و برجسته پدرم رعایت نظم و ترتیب و دقتی بود که در کلیه امور داشت. خوب به خاطر دارم هنگامی‌که برای ادامه تحصیلات عازم اروپا شدم پدرم دستور داد که برنامه درس فارسی خود را که زیر نظر معلم خود فرامی‌گرفتم همه هفته به اطلاع وی برسانم تا از پیشرفت کارمن مستحضر باشد. اتفاقاً یک‌بار پست تأخیر داشت و پدرم بقدری ناراحت شده بود که فوراً تلگرافی به معلم من مخابره نموده و او را از این تأخیر سرزنش نمود.

جز اوقاتی که با خانواده خود به سر می‌برد وقت دیگری برای استراحت وتفریح نداشت و در عرض سال فقط یکی دو بار چند ساعتی به شکار می‌رفت. ورزش مخصوص او راه رفتن بود و بخوبی بخاطر دارم که پیوسته در دفتر کار خود قدم می‌زد و یا پیاده به بازرسی سازمان‌های لشکری و کشوری می‌پرداخت و عصرها نیز گاهی در باغ کاخ اختصاصی خود راه می‌رفت و عموماً اشخاص را در حال راه رفتن به حضور می‌پذیرفت و این اشخاص باید همان‌طور در دنبال وی قدم بزنند. در اوقاتی که رضاشاه پیاده حرکت می‌کرد معمولا مشغول فکر بود.

 پدرم در معتقدات مذهبی نیز به سادگی و دوری از تظاهر پای‌بست بود و چون گروهی از روحانیون را مورد تعقیب قرارداده بود عده‌ای تصور می‌کردند که وی پای‌بند به مبانی مذهبی نیست در حالیکه این قضیه حقیقت ندارد. حقیقت این است که وی به هیچوجه مایل نبود روحانیت به سیاست آلوده شود و بهمین جهت روحانیون را شدیداً از دخالت در امور سیاسی منع می‌کرد و معتقد بود که در غیر اینصورت نخواهد توانست  برنامه‌های اصلاحی خود را با سرعت و شدتی که لازمه زمان بود به موقع اجرا بگذارد و به زمان طولانی‌تری نیاز می‌افتاد.

اما این امر دلیل آن نبود که وجود روحانیون را بی‌فایده بداند یا نسبت به معتقدات دینی بی‌اعتنا باشد، بلکه برای روحانیون روشنفکر و ترقی‌خواه احترام بسیار قائل بود و یکی از نشانه‌های بارز اعتقاد و ایمان وی علاقه‌ای بود که به حضرت ثامن‌الائمه امام رضا (ع) داشت و به همین جهت به نام اصلی تمام پسران خود کلمه «رضا» را ھم اضافه کرده بود وهرگاه فرصتی دست می‌داد به زیارت مرقد امام هشتم علیه‌السلام می‌شتافت. همچنین وقتی قلباً خواهان اجرای یک برنامه اصلاحی بود نام پاک خداوند و یا یکی از ائمه اطهار را بر زبان جاری می‌کرد و از آنها استمداد می‌جست.

هیچ کس به اندازه پدرم به وطن خود ایمان نداشت و این ایمان به درجه عشق شدید رسیده بود و به همین جهت صمیمانه معتقد بود که تمدن ایران از تمام جهات بر تمدن جهان برتری دارد و گاهی ترقیات کشورهای دیگر را ناچیز می‌شمرد ولی در عین حال از روش جدید تعلیم و تربیت استقبال می‌کرد. هیچکس مثل او برای پیشرفت و پرورش اجتماعی ایران اهتمام نداشت و در عین آنکه گذشته درخشان و پرافتخار وطن خود را با دیده تکریم و اعجاب می‌نگریست و به حفظ آداب و سنن باستانی علاقه شدید داشت معتقد بود که برای حفظ تمامیت و استقلال و تأمین سعادت ملت باید کشور ما بسرعت هر چه تمامتر مراحل ترقی و پیشرفت را که جهان غرب پیموده است طی کند.

به همین جهت با اینکه کمتر به خارج از کشور مسافرت کرده بود پیوسته فکرش متوجه ایجاد کارخانه‌های جدید دستگاه‌های مولد برق، سدها و تاسیسات آبیاری، خطوط آهن و راه‌های شوسه، ساختن شهرها و ایجاد آرتش‌های نیرومند بود.

با آنکه سرچشمه اطلاعات و معلومات پدرم درباره پیشرفت‌های علمی و صنعتی جهان امروزه درست معلوم نبود ولی همیشه از آخرین ترقیات صنعتی و اقتصادی و نظامی جهان آگاهی داشت. باید گفت که این اطلاعات را در نتیجه علاقه شدید به مطالعه و ولعی که در استفسار و پرسش در موضوعات دقیق فنی داشت به دست می‌آورد.