انگلیسها
خطوط تلگراف ایران را کشیده و آن را اداره کردند. حق انحصار کشتیرانی رود کارون که
تنها رودخانه قابل کشتیرانی ایران است نیز به آنها داده شد. حق انحصار تنباکو و
توتون نیز به یکی از اتباع انگلیس داده شد ولی نظر به مخالفت شدیدی که مردم و
مخصوصاً طبقه منورالفکر و روحانیون نسبت به آن کردند لغو گردید.
در
خلال این احوال روسها در کشور به بسط نفوذ خود ادامه میدادند. ناصرالدین شاه به آنها
اجازه داد که یک بریگاد قزاق ایرانی تحت فرماندھی افسران روس تشکیل دھند. این
بریگاد که تحت اداره و اختیار دولت بیگانه بود چندی نگذشت که موثرترین نیروی جنگی
ایران گردید. در سال ۱۲۶۶ یکنفراز اتباع روس امتیازی برای ماهیگیری در
طول سواحل بحر خزر که تعلق به ایران داشت به دست آورد. در سال ۱۲۶۹ بانک روس در تهران افتتاح
یافت و مانند بانک انگلیس سابق الذکر حق انتشار اسکناس را نیز تحصیل نمود. بعلاوه
روسها به این حدود اکتفا نکردند و با پرداختن یک سلسله وام به شاه به تحکیم این
نفوذ پرداختند به این معنی که دادن قرضه را مستمسک قرار داده به گرفتن امتیازات تجارتی
دیگر توفیق یافتند. در همین هنگام روسها و پس از آن سایر دول اصل کاپیتولاسیون را
به ایران تحمیل کردند و دولت ایران از محاکمه بیگانگان در مورد جرمهائی که در
ایران مرتکب میشدند ممنوع گردید.
خودسرى
و لاقيدى پادشاهان قاجار بالاخره مردم را به عمل و اقدام وادار ساخت و جمعیت
مشروطهطلبان تشکیل یافت. در تیرماه ۱۲۸۴
قریب ده هزار نفر از بازرگانان و مشروطهطلبان در باغ سفارت انگلیس در تهران تحصن
اختیار کردند و در حقیقت بشکل اعتصاب در مقابل سلطنت قاجاریه وفساد دستگاه سلطنتی
قد برافراشتند. مقارن همین ایام عدهای از روحانیون منورالفکر تهران از پایتخت
خارج و در شهر قم متحصن گردیدند. شاه بناچار وعده اصلاحات داد و دو ماه بعد فرمان
مشروطیت را صادر نمود.
مشروطهطلبان
گذشته از اصلاحات داخلی قطع نفوذ و تحریکات روسها را از دربار خواستار شدند. بعضیها
استدلال میکنند که انگلیسها فقط از این نظر که مشروطه طلبان بر ضد روسها بودند
از آنها تقویت میکردند ولی به اعتقاد من انگلیسها علاقه صمیمانهای هم با ایجاد
حکومت مشروطه در ایران داشتند. با وصف آن دیری نگذشت که در سال ۱۲۸۵
بین روس و انگلیس معاهدهای راجع به حدود عملیات هر یک در ایران و افغانستان و تبت
منعقد گردید و این معاهده مشروطهطلبان را بسیار دلسرد ساخت.
با
اینکه در قرارداد مزبور وعده داده شده بود که تمامیت ارضی و استقلال ایران محترم
شناخته شود آن قرارداد ایران را به مناطق نفوذ خارجی تقسیم میکرد. انگلیسها
متعهد شدند که در نواحی شمالی کشور که کلا منطقه نفوذ روسها معین شده بود
امتیازات تجارتی نخواهند و دول دیگر را نیز از گرفتن امتیاز در آن ناحیه مانع آیند.
روسیه نیز متقابلا همین تعهد را نسبت به ناحیه کوچکتری در جنوب شرقی ایران که معناً
باید منطقه نفوذ انگلیسها بشود، به عمل آورد.
نسبت
به ناحیه بین این دو منطقه نفوذ، این قرارداد حدودی برای هر یک از دو دولت معین
نکرده بود و امتیازاتی که هر یک در این ناحیه داشتند ( از جمله امتیاز مهم نفت که
به یکنفر انگلیسی تبعه استرالیا موسوم به دارسی در سال ۱۲۷۹ داده شده بود) به قوت خود
باقی ماند. اما در عمل انگلیسها بیش از روسها در این ناحیهای که اسم آن را
ناحیه بیطرف گذاشتند فعالیت داشتند.