مبلغین مسیحی آمریکائی از پیشروان ایجاد روابط
بین ایران و آمریکا بودند. نخستین دسته مبلغین آمریکائی در سال ۱۲۰۷
هجری به
کشور ایران قلم نھادند و دیری گذاشت که مدرسهای تأسیس نموده و تدریجاً چندین
مدرسه و بیمارستان در این کشور به وجود آوردند که از جمله دبیرستان معروف البرز
تهران است که بسیاری از رجال امروزی ما در آن تحصیل کردهاند. مبلغین انگلیسی و
سایر کشورهای اروپائی نیز مدتها در کشور ما اقامت و فعالیت داشتهاند. چنانکه
قبلا اشاره شد ژان گرینلا در قرن چهاردهم و عده زیادی از مبلغین غربی دیگر درقرن
هفدهم میلادی به کشور ما آمدند و بتدریج در ایران نفوذ پیدا کردند. سفارت آمریکا
در تهران بسال ۱۸۸۳ میلادی تأسیس گردید و نخستین وزیر مختار آمریکا س. ج. و. بنجامین بود که
دو کتاب درباره ایران به رشته تحریر درآورده است. از قرن نوزدهم تا امروز روابط
دوستانه کشور ما و آمريکا پیوسته رو به توسعه رفته و روز به روز نزدیکتر و
دوستانهتر شده است. باید در اینجا گفته شود که در سال ۱۹۰۹ هوارد باسکرویل که در دبیرستان آمریکائی تبریز
سمت معلمی داشت جان خود را برای حفظ مشروطیت ایران در مبارزهای که بین مشروطهطلبان
و طرفداران ارتجاع درگرفت نثار نمود.
اینک
برای فهم نفوذ تمدن غرب در ایران باید به خاطر داشت که در حال حاضر مسئله تجدد
علمی و صنعتی با مفهوم کنونی، برای خود ملل مغربزمین نیز تازگی دارد، چنانکه وضع
زندگی امروزه آمریکا با پنجاه سال پیش تفاوت فاحش یافته و حتی از ده سال قبل تا
امروز نیز تغییرات بزرگ کرده است. من سه نوبت درسالهای ۱۳۲۸ و ۱۳۳۴ و ۱۳۳۷ به آمریکا مسافرت کردهام
ولی در مسافرت دوم و سوم خود تغییرات مهم و تحولات جدیدی را مشاهده کردم که در سفر اول ابداً مشهود
نبود. موجبات و عوامل محرک این تحولات سریع و عظیم کاملا آشکار است زیرا هزینهای
که آمریکا فعلا در راه بررسیها و تحقیقات علمی و پیشرفت فنون وصنایع متحمل میشود
چندین برابر مبلغی است که پیش از جنگ دوم جهانی در این راه به مصرف میرسانید و با
همین نسبت هم نتایج حاصله از آن افزایش یافته است. پس تمدن جدید در آمریکا به وضع
بیسابقهای رو به پیشرفت و تکامل است و همین وضع نیز در کشورهای اروپائی مانند
انگلستان و فرانسه و آلمان و روسیه و سایر ممالکی که بدانجا مسافرت نمودهام کم و بیش
مشهود بوده است.
برخی
از متخصصین علم اقتصاد و مهندسین آمریکائی و اروپائی درباره ترویج و اشاعه تمدن
غربی در کشورهائی که از لحاظ اقتصادی در حال توسعه هستند نظریات و عقاید مخصوصی
دارند. اینها معتقدند که اینگونه کشورها آماده قبول علوم و فنون امروزی نیستند و
باید از مراحل اولیه آن شروع کنند و بدواً فنونی را که مثلا در موقع جنگهای داخلی امریکا
متداول بوده است به کار بندند. برخی از این اشخاص برای مثال به کشور ما اشاره
نموده و میگویند هنوز روستائیان ایران بوسیله گاوآهنهای چوبی که فقط تیغه آنها آهنی
است زمین را شیار میکنند و باید گاوآهنی را که آمریکائیها در آغاز جنگهای داخلی
خود به کار میبردند به آنها داد و نباید وقت را با نشان دادن طرز کار تراکتور و
وسایل جدید تلف نمود. زیرا آنان هنوز طرز بکار انداختن این وسایل را ندانسته و نمیدانند
چطور از آنها نگاهداری کنند. بر همین قیاس این عده از اقتصادیون و مھندسین معتقدند
که کشورهائی که درحال توسعه هستند باید از استعمال وسایل پیچیده و فوقالعاده فنی
امروزی مانند آنتیبیوتیک و الکترونیک و هوانوردی خودداری کنند و بهتر آن است که
بدواً با وسایل مقدماتی تمدن به کار مشغول شوند و تدریجاً با دستگاههای عظیم آشنا
گردند.
من این عقیده را اقلا در مورد ایران کاملاً و
قطعاً مردود میشمارم و شواهد بسیاری دارم که چند فقره از آنها برای روشن شدن
موضوع کافی است.