فصل
هفتم
مسئله
اقتباس تمدن جدید
در
سال ۱۳۳۷ که
به خاور دور مسافرت کردم سخن خردمندانه آقای لستر پیرسون وزیر سابق امور خارجه
کانادا به یادم آمد که میگفت کوکاکولا جای کنفوسیوس را نخواهد گرفت. من تصور میکنم
که این لطیفه نغز مصداق حال بسیاری از کشورها است که از حیث اقتصادیات عقب مانده و
برای اینکه کشور خویش را با مظاهر تمدن غرب مجهز سازند به دشواری افتادهاند. کشور
ایران نمونه بارز کشوری است که فرهنگ آن قدیمیتر و در بسیاری از موارد از فرهنگ و
تمدن ملل عميقتر و کاملتر است واگر ملل باختر در پارهاى از موارد بتوانند اصول
تمدن نوین خود را به ما بیاموزند ایران شاید بتواند آنان را به رموز تمدنی کهنسالتر
و پر مغزتر آشنا کند و نکاتی را تعلیم دهد.
در
ايران کارخانههاى پپسیکولا و کوکاکولا و مؤسسات مشابه آن که در نهایت پاکیزگی و
با اصول بهداشتی نوشابه تھیه میکنند فراوان است ولی به عقیده من این مؤسسات نمونه
پیشرفتهای ظاهر فریب تمدن باختر است.
برای
آنکه معلوم شود اقتباس تمدن اروپائی باید بر چه اساسی باشد، ذکر نکتهای چند ضرور
است.
چنانکه
گفته شد کشور ما قرنها در علم و معرفت راهنمای جهانیان در علم و هنر بود. ولی در
دوره طولانی سلطنت قاجاریه پیشرفت علوم و فنون در ایران متوقف و سرچشمه فیاض معرفت
از جریان افتاده و راکد گشت و در آن مدت ملل جوان و تازه به عرصه وجود آمده باختر
در اکتساب هنر و انتشار دانش به کوشش و مجاهده پرداخته از ما پیش افتادند و امروز
برای فراگرفتن علوم و فنون باختری راهی دراز در پیش ماست و نه تنها باید خود را به
قافله تمدن برسانیم بلکه باید از این مرحله هم فراتر برویم.
اما
نباید فراموش کرد که اوضاع و احوال کشور ما با کشورهای غربی بسیار متفاوت است و
باید آنچه از علوم وفنون اروپائی که نیازمندیهای ویژه سرزمین ما را مرتفع سازد
اقتباس کنیم و در این کار به قریحه ابداعی خود نیز توسل جوئیم. بعبارت دیگر باید
قانون و علوم باختری را با تمدن خود و تمدن خویش را با علوم وفنون فرهنگی همآهنگ
و سازگار کنیم و بدین کیفیت کاری بدیع و تازه انجام دهیم و روزى را میبینم که ملت
ایران باسوابق ممتد علمی خود و به همت هزاران نفر مرد و زن دانشگاه دیده در
امتزاج و تلفیق تمدن شرق و غرب و مآثر کهن و نوین بتواند مقام رهبری را در جهان
احراز کند.
ارتباط
تمدن کهنسال ایران با جهان غرب تازگی نداشته و از پیش آمدهای عصر نوین نیست چنانکه
اسکندر کبیر از مقدونیه که اکنون ناحیه ای از کشورهای باختری است برخاست و در سال ۳۳۱ قبل از میلاد ایران را
تسخیر کرد. ما نیز در سال ۲۶۰ قبل از میلاد، والرین امپراطور روم را در جنگ
دستگیر نمودیم و این مرد که مهندس مجرب و ورزیده بود سالها در ایران در امور
مهندسی برای کشور ما کار میکرد و چیزهائی از آنچه ممکن است تمدن غرب نامیده شود
برای ما فراهم ساخت، زیرا شاپور شاهنشاه ایران وی و بسیاری از سپاهیان رومی را که
اسیر شده بودند در خوزستان سکنی داد و آنها نیز سدهای متعددی به روی رودخانههای
خوزستان ساختند که هنوز بقایای آن به چشم میخورد و تا چندی قبل برخی از آنها مورد
استفاده بود.
قرون
گذشته مردان سپاهی و حادثهجویان و جهانگردان و سوداگران و مبلغین غربی به کشور ایران
آمدهاند که داستان آنھا درصفحات تاریخ ما بطور مبسوط و مفصل مندرج است. در سال ۱۲۷۱ میلادی مارکوپولو از مردم
ونیز که او را پدر علم جغرافیای جدید میخوانند به ایران آمد و مدتی در این سرزمین
به سر برده زبان فارسی را فرا گرفت. وی در سفرنامه خود درباره کشور ما چنین مینویسد:
ایران کشور بزرگی است که در دوران قدیم بسیار مشهور و نیرومند بوده ولی اکنون
اقوام تاتار آن را ویران وخراب کردهاند. و درباره جزیره هرمز مینویسد: بازرگانان هندی با کشتیهای آکنده از آذوقه و
سنگهای قیمتی و مروارید و پارچههای ابریشمی وزری و عاج و ادویه و سایر کالاها به این
جزیره میآیند و امتعه خود را به بازرگانان هرمزی میفروشند.