همچنین باید به خاطر داشت که شخصیت پدرم با من
تفاوت بسیار داشت و طینت و سجایای ذاتی وی او را برای خدماتی که مصمم به انجام
آنها بود کاملا مجهز ساخته بود ولی آن طینت وسجایا برای اوضاع امروز مناسب نبود.
قطع دارم که اگر من در آن ایام بجای پدرم بودم نمیتوانستم کارهائی را که او کرد
به همان خوبی انجام دهم ولی شاید شخصیت من برای اوضاع ایران کنونی از شخصیت پدرم
مناسبتر باشد.
در هر صورت باید اذعان کرد که اوضاع زمانه و
نیازمندیهای روزگار افراد را برای هر دورهای به تناسب همان دوره تربیت میکند.
هرچند آدمی تنها مولود و نتیجه اوضاع زمانه نیست و عوامل دیگر نیز در حیات او مؤثر
است. چنانکه در فصل آینده خواهم گفت محیطی که در آن نشو و نما کردهام بوسیله
پدرم برای من ایجاد گشته و شخصیت وی
قسمت مهمی از آن محیط را تشکیل میداد. با وصف آن نفوذ معنوی و عمیق، سرشت ما دو
نفر یکسان نگردید. اگر من در همانروز که پدرم بدنیا آمده بود چشم به دیدار آفرینش
گشوده (یعنی با وی برادر توأم بودم) و در همان شرائط و اوضاع زندگانی کرده
بودم قطع دارم که باز شخصیت ما دو نفر با یکدیگر تفاوتهای بسیار داشت. در اینجا
باید گفت که تصادف تاریخ در حیات ما دو
نفر سهمی بزرگ داشته است. سرشت و ذات پدرم در آنروز برای خدمت به کشور ایران از
من بهتر بود. چنانکه سرشت من با همه احترام و تحسینی که نسبت به پدرم دارم برای
امروز ایران مناسبتر است و قطع دارم که اگر امروز حیات داشت این نکته را تصدیق میفرمود.
به هر
حال پدرم ما را بجای فرار از تمدن جهانی که مآلا به گمنامی ایران منتهی میشد به
جهان باختر و تمدن آن توجه داد و او بود که ایرانیان را بدورهٔ جدید حیات ملی
راهبری نمود و انقلابی که پدرم ایجاد کرد سلطنت دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی ایران
را به مسئولیت های تازهای متوجه ساخت.