در قرن
یازدهم و دوازدهم میلادی در دوره سلطنت سلسله سلجوقی (که از مردم آسیای مرکزی
بودند) بار دیگر ایران به شکل کشور واحدی درآمد. سلجوقیها سوریه و مصر را تصرف
نمودند و عظمت شاهنشاهی ایران را تقریبا به پایه دوران باستانی رسانیدند. سلاجقه
از مشوقین بزرگ هنر و
دانش بودند و در دوره آنها علوم و فنون در ایران رواج و رونق یافت. شاعر و ریاضی
دان و منجم معروف به حکیم عمر خیام از جمله دانشمندان بیشمار آن عصر است که از
حمایت و تشویق پادشاهان سلجوقی برخوردار بوده است. در اواخر این دوره مغولها به ایران
حمله کردند و این حادثه یکی از بزرگترین بلایای تاریخی بود که به کشور من و سایر
کشورهای همسایه ما در خاورمیانه روی آورد. گاهی تعجب میکنم چرا مردم اصرار دارند
که چنگیزخان رئیس مغول را (که در حدود ۱۲۲۰ بعد از میلاد ایران را تسخیر
نمود) بصورت شخصیت افسانهای درآورند در صورتیکه ما هرگز نمیتوانیم شقاوتها و
غارت و قتلعامهای بیرحمانه او و سپاهیان وی را فراموش کنیم زیرا آنها تمام
شهرهای مترقی ما را نابود ساخته و بدون احساس هیچگونه پشیمانی صدها هزار نفر از
مردان و زنان و کودکان بیگناه ما را قتل عام کردند.
مغولها مدت یک قرن در ایران حکمفرمائی کردند.
پس از آنها هجوم تیمور لنگ پیش آمد که از ترکان آسیای مرکزی و اصلا از نژاد مغول
بود و با اینکه از اشخاص افسانهای تاریخ به حساب آمده در جنایت از چنگیز پای کم
نداشت.مدت حکومت تیمور و جانشینان او در ایران تا تاریخ کشف آمریکا بوسیله کریستف
کلمب ادامه داشت. در اثر کشتار بیرحمانه این قبایل غارتگر جمعیت کشور ما میلیونها
نفر تقلیل یافت. ولی تمدن ما بطور معجزه آسائی دوام پیدا کرد و علم و هنر پیشرفت
نمود. چنانکه رصدخانههائی در ایران بناشد، علوم ریاضی توسعه یافته شعرای بزرگی
مانند سعدی و حافظ آثار ادبی جاویدان خود را به وجود آوردند و یکبار دیگر تمدن ما
بر نیروی مهاجم فائق آمد و آنها را متمدن ساخت تا آنجا که از پشیمانی کردار قبلی
خود حامی دانشمندان شدند و ساختمانهای مجللی بنا نمودند که آثار آنها هنوز باقی
است. زبان و ادبیات ما در هندوستان نیز نفوذ کرد و مدت پانصد سال زبان فارسی زبان
ادبی آن دیار بشمار آمد و مردم به خواندن شاهکارهای ادبی ما رغبت فراوان پیدا
کردند. پادشاهان مغول هندوستان زبان فارسی را زبان رسمی درباری و اداری نمودند و
تا زمان تسلط انگلیسها این وضع برقرار بود. زبان اردو نیز که امروز میلیونها
مردم در شبه قاره هندوستان به آن تکلم میکنند با زبان فارسی ارتباط نزدیک دارد و
از آن مایه و توشه فراوان برگرفته است.
در
سال ۸۷۷
هجری قهرمانان ایرانی مهاجمین بیگانه را منقرض ساختند و دوره سلسله مهم دیگری از
سلاطین ایرانی یعنی دوره صفویه آغاز گردید. بعضی از دانشمندان معتقدند که صفویه از
اعقاب پیغمبر اکرم میباشند ولی مسلم آن است که این دودمان از آغاز سلطنت خود،
مذهب تشیع را مذهب رسمی ایران قرارداده و از تقویت و رواج آن فروگذار نکردهاند.
شاه
عباس کبیر که از سال ۹۶۵ تا
۱۰۰۷
هجری سلطنت نمود معروفترین سلاطین خاندان صفویه است. در دوره سلطنت این پادشاه،
ایران به رفاه و آسایشی رسید که نظیر آن را در طول چند قرن به خود ندیده بود.
پایتخت مجلل او اصفهان در تمام دنیای متمدن شهرت یافت و امروز میتوان آثار همان
عظمت را در آن شهر مشاهده نمود. وی صنعتگران ماهر را از داخل و خارج کشور گرد آورد
و صنعت قالیبافی ایران را توسعه داد. قالیهای ابریشمی و مخمل زربفت و فلزکاری و
سفالسازی و کاشی و مخصوصاً سبک معماری دوره صفویه هنوز نظیر پیدا نکرده است. شاه
عباس راههای متعدد ساخت و مانند کوروش بزرگ پیش از وی، و پدرم پس از وی، راهزنی و
هرج و مرج را در سراسر کشور ریشهکن کرد. وی با مساعدت برادران شرلی انگلیسی اولین
آرتش نوین را در ایران تأسیس نمود و در نتیجه بنیاد ملوکالطوایفی را بر انداخت.