صفحات

جستجو در مندرجات کتاب

۱۳۹۶/۰۲/۱۸

(۸)



در میان پادشاهان بزرگ که جانشین کامبوجیه شدند داریوش اول و خشایارشا را باید نام برد که هر دو در اداره کشور پهناور ایران دارای آن نبوغ و لیاقت و روشنی فکری بودند که جهان متمدن آن را ویژه مردم سرزمین ما می‌داند.

در ۵۰۰ قبل از میلاد، یعنی در اوج عظمت شاهنشاهی ایران حدود کشور باستانی ما شامل قسمت بزرگی از خاورمیانه امروزه (جز شبه جزیره عربستان) و نواحی وسیع دیگر بوده است. حد شرقی آن به رودخانه سند در هندوستان و حد شمالی آن به جنوب روسیه می‌رسید و در غرب شامل قسمت‌ھای ساحلی دریای مدیترانه یعنی قسمت اعظم یونان امروزه و تمام ترکیه و قبرس و مصر بوده است.

حدود کشور شاهنشاهی ایران مانند امپراتوری روم که در ۱۱۵ سال قبل ازمیلاد به اوج عظمت رسید در طول زمان تغییر می‌کرد ولی تقریباً در طی دو قرن متوالی شامل قسمت اعظم دنیای متمدن آن زمان بود. مفهوم و معنای شاهنشاهی واقعی را می‌توان از عبارات مندرج در روی سنگ آرامگاه داریوش اول که از مردان مشهور تاریخ است و از ۵۲۱ تا ۴۵۸ قبل از میلاد شاهنشاهی کرد درک نمود که نوشته شده است «من داریوش پادشاه بزرگ ایران و شاهنشاه ملل گوناگون می‌باشم و مدت‌ها است براین دنیای بزرگ عظیم که به نقاط دوردست می‌رسد سلطنت می‌کنم».

در سال ۳۳۱ قبل از میلاد اسکندر مقدونی کشور ایران را مسخر کرد ولی هشت سال بعد که مرگ وی دررسید یونانیها نتوانستند شیرازه حکومت نوین خود را حفظ نمایند. سلوکوس از سرداران اسکندر موفق شد در یکی از قسمت‌های کشور شاهنشاهی دستگاه سلطنتی برای خود ایجاد کند که ایران نیز جزو آن بود و مدت یک قرن دوام داشت. هر چند این حکومت از یک نظر بمنزلهٔ اشغال ایران بدست یونانی‌ها تلقی می‌شد، ولی در واقع اینطور نبود زیرا این مهاجمین یونانی آداب و رسوم و سنن ایرانی را پذیرفته و با زنان ایرانی ازدواج کردند و در اداره کشور خود به ایرانیان توسل می‌جستند و عاقبت تمدن و فرهنگ ایران آنها را در خویش مستهلک ساخت.

در حدود سال ۲۴۸ قبل از میلاد پارت‌ها که از قبایل متمدن آریائی شمال شرقی ایران بودند دستگاه سلطنت جانشینان سلوکوس را بر انداخته و بیش از چهار قرن بر ایران حکومت نمودند در این نوبت نیز تمدن عالی ایرانی در آنها نفوذ کامل یافت چنان‌که آداب و رسوم ایرانی را اختیار کرده و خدایان ایرانی را پرستیده و سنن دوران هخامنشی را معمول ساختند. دوره پارت‌ها عصر احیاء روح ناسیونالیزم در ایران بود. جنگ‌های بین ایران و روم در این دوره بطور متناوب تقریباً سه قرن به طول انجامید. رومی‌ها سعی داشتند که امپراتوری خود را به سمت مشرق توسعه دهند ولی پارت‌ها در مقابل آنها مقاومت می‌کردند و مدت‌ها بعلت تربیت سواران سنگین‌اسلحه که در حقیقت سرمشق شوالیه‌های اروپایی قرون وسطی بوده‌اند، بر سپاهیان رومی کاملا برتری فنی داشتند. عاقبت رومی‌ها ناچار شدند از ابداعات پارت‌ها تقلید کنند (البته این اولین باری نبوده است که رومی‌ها از فنون نظامی ایران تقلید کرده‌اند، زیرا خشایارشا در جنگهای خود با یونانی‌ها پلی را که بر روی قایق کشیده می‌شود بکاربرد و پس از چهار قرن این اختراع مورد استفاده قیصر و هانیبال قرار گرفت). بطورکلی سرحد بين دوامپراتوری ایران و روم همان رودخانه فرات بود که از کشورهای سوریه و عراق امروزه می‌گذشت.

ایرانی‌ها تنها ملتی بودند که توانستند مدت نامحدودی در مقابل نیروی روم مقاومت نمایند و در نتیجه رومی‌ها باوجود جنگ‌های پی‌درپی به تسخیر کشور توفیق نیافتند.

در حدود سال ۲۲۴ بعد از میلاد یکی از رهبران ایرانی بنام اردشیر که پادشاه ایالات جنوبی ایران یعنی فارس و تابع پارت‌ها بود بر علیه آنها برخاست و سلسله جدیدی تأسیس کرد و پس از سه نبرد بزرگ با پارت‌ها در پایان در سال ۲۲۶ بعد از میلاد در اثر سومین نبرد، اردوان پادشاه پارت را در جنگ تن به تن کشته و سلسله جدیدی را که همان سلسله ساسانیان است تأسیس نمود. سلسله ساسانی بیش از چهارصد سال یعنی دو برابر دوره تاریخ کشورهای متحده آمریکا (از زمان پیاده شدن مسیحیان بدنیای جدید تا امروز، یا از زمان سلطنت الیزابت ملکه انگلستان تاکنون) دوام داشت.