صفحات

جستجو در مندرجات کتاب

۱۳۹۶/۰۲/۱۸

(۸۵)



روس‌ها در شهر مرزی جلفا طریق دیگری برای تبلیغات تعرض آمیز خود پیدا کرده و در کنار مرز خود بلندگوهائی نصب و بدان‌وسیله دست به تبلیغات سوء زدند، اما از این کار نتیجه معکوس گرفتند. زیرا ما هم بعنوان مقابله به مثل بلندگوهائی در کنار مرز خود قرار داديم و حقایق تلخ و ناراحت کننده‌ای را به گوش مرزنشینان روسی رساندیم. زمامداران روسیه مردم را از شنیدن اخباری که از رادیوهای کشورهای خارج پخش می‌شود ممنوع کرده‌اند و مبالغ هنگفتی برای ایجاد پارازیت در امواج دستگاه‌های گیرنده صرف نموده و سعی می‌کنند که رادیوهای مردم عادی موج هیچ کشوری جز کشور روسیه را نگیرد. اما صدای بلندگوهای ما به گوش همه می‌رسید ومردمی که هیچگاه در عمر خود از لذت آزادی برخوردار نشده بودند سخنان ما را می‌شنیدند. این وضع برخلاف میل مقامات روسی بود و دیری نگذشت که بلندگوهای خود را برداشته و از این مبارزه بکلی دست کشیدند وما هم بلندگوهای خود را خاموش کردیم.

علت اینکه روسیه شوروی بر ضد ما به چنین عملیاتی اقدام کرد چیست؟

روس‌ها می‌دانند که عملیات آنها برخلاف مقررات عهدنامه‌های موجود بین دو کشور است و بخوبی آگاهند که حتی اگر قراردادهائی هم درمیان بود که آنها را به چنین رفتاری مجاز می‌نمود آن قراردادها بموجب منشور سازمان ملل متحد لغو و باطل است. زیرا طبق مفاد ماده ۱۰۳ منشور مزبور تمام عهدنامه‌ها و قراردادهای بین‌المللی که مفاد آنها مخالف ومتناقض با مفاد هر قسمتی از منشور ملل متحد باشد لغو و باطل است.

باید به روس‌ها خاطر نشان ساخت که خودشان در سال ۱۳۲۶ پیشنهادی به سازمان ملل متحد تسلیم نمودند که از هرگونه فعالیتهای تبلیغاتی که صلح جهانی را به خطر اندازد جلوگیری شود و بموجب تصمیمی که مجمع عمومی سازمان ملل متحد باتفاق اتخاذ نمود مقرر گردید که هر گونه تبلیغات از ناحیه هر کسی که عمداً و یا احتمالاً مقدمهٔ تهدید و نقض صلح و یا تجاوز باشد ممنوع گردد. آیا روس‌ها فراموش کرده‌اند که خودشان در آن زمان از طرفداران این مقررات بوده‌اند؟ و آیا خودشان نباید از آنچه دیگران را از آن منع می‌کنند بپرهیزند؟
 
من از این تشنج غیر لازمی که بین دو کشور بوجود آمده بسیار متاسفم. من واقعاً از مردم روسیه بسیار خوشم می‌آید ولی وظیفه من آن است که استقلال کشور خویش را حفظ کنم. من هیچ دلیلی لازمی برای به هم خوردن مناسبات بین دو کشور نمی‌بینم و اگر مثلا روسیه با ما همان معامله‌ایی را که با ترکیه می‌کرد معمول می‌داشت تیرگی مناسبات بین ما و همسایه شمالی ما از میان می‌رفت.

تمام مردم جهان حتی رفقای روسی ما باید این نکته را بدانند که دنیای امروزه حاضر نیست تجاوز را از هر ناحیه‌ای که اعمال شود قبول نماید. وضع روزگار از سال ۱۳۲۵ که برای نجات آذربایجان کوشش می‌کردیم تغییر کرده است. در آن زمان قضیه ایران آنطور که منتظر بودیم مورد توجه ملل متحد قرار نگرفت و سفیر آمریکا در تهران به من صریحاً اظهار داشت که دولت متبوعه وی حاضر نیست برای نجات ایران وارد نبرد شود.

با وصف آن من در نزد خود اندیشیدم که اگر درآن موقع حمله نکنم مسلماً نیروی تجزیه‌طلب نیرومند‌تر شده و به ما حمله خواهد کرد. در آن موقع امید موفقیت چندان زیاد نبود و نمی‌دانستم عاقبت کار به کجا می‌کشد ولی با خود گفتم مرگ با شرف و افتخار بهتر از نابودی استقلال زاد و بوم است. و بار دیگر خداوند بزرگ به یاری من برخاست.
 
امروز ملت ایران و من کمتر از ایام بحرانی سال ۱۳۲۵ احساس تنهائی می‌کنیم.