در هر کشور اگر رئیس دولت بخواهد منشاء اثر
باشد باید رویه مثبتی اتخاذ کند. لیکن مصدق شاید بدون قصد به مردم وطن خود خیانت
کرد. زیرا در بدو امر به مردم وعده آینده بهتر و مرفهتر داد ولی هرگز به وعدههای
خود وفا نکرد و مردم مدتی با وعدههای وی به سر بردند ولی کم کم دریافتند که با
وعدههای فریبنده شکم خود و فرزندانشان را سیر نمیتوانند کرد. بعلاوه دیدند که
کشور عزیزشان در اثر سوء سیاست در جلو چشمشان متلاشی میشود و همین مردم عادی و
معمولی برخلاف وی دست به شورش زده دستگاه وی را درهم پيچيدند.
هنگامی که مصدق نخستوزیر بود زمامداران سایر
کشورها یعنی همقطاران وی درآمد نفت کشور خود را صرف توسعه و اجرای برنامههای
عمرانی و اصلاحات مملکتی میکردند ولی مصدق هیچ کاری انجام نداد و لجاج فطری وی که
پیش از آن هم بر همه معلوم بود و حرص شهرتطلبی او به ضرر کشور و خدمتگزاران صدیق
آن تمام شد.
بعد از مصدق توافقی که در حل مسئله نفت به عمل
آمد کاملا براساس قانون ملی شدن صنعت نفت انجام یافت.
گرچه
بعضی از طرفداران مصدق منکر این حقیقت شدند ولی حقیقت آن است که قرارداد ما با
کنسرسیوم طبق همان قانون ملی شدن نفت بود که قبل از زمامداری مصدق از تصویب مجلس گذشته و توشیح شده بود.
پس
از آن نیز قراردادهای دیگری منعقد کردیم که عصر کاملا جدیدی در روابط بین کشورهای
نفتخیز و ممالک مصرف کننده به وجود آورده است چنانکه درفصل دیگر بتفصیل ذکر آن
خواهد آمد.
داشتن
قدرت برای آدمی محک آزمایش است. بعضی از آنها که قدرت به دست میآورند، به مسئولیت
اخلاقی که برای صاحب قدرت ایجاد میشود پی میبرند و بزرگتر و عالیقدرتر میشوند.
برخی دیگر در نتیجه همین کسب قدرت حقیرتر و کوچکتر میگردند و وقتی نتیجه اقتدار
مصدق سنجیده میشود میبینیم این مرد آدمی کوچک و حقیر از محک آزمایش بیرون آمده
است.
هر
کشوری در طول حیات خود دچار اشتباه میشود و اگر تجربهای که کشور ما در حکومت
مصدق گرفت به ما راه درست اداره کشور را آموخته باشد باید گفت چنین آزمایشی برای
ما بدون ارزش نبوده است.
مردم
کشور ما هر سال در ۲۸
مرداد به یادبود روز سقوط مصدق و شکست نیروهای بیگانه که نزدیک بود چراغ استقلال
کشور را خاموش کند جشن میگیرند و من آرزومندم که درس عبرتی را که آن روز تاریخی
به مردم ایران داد هرگز فراموش نکنیم.