در سال
۱۱۸۵ فتحعلی شاه قاجار با دولت فرانسه قراردادی
منعقد کرد. ناپلئون که در آن زمان امپراتور فرانسه بود، امید داشت که با عقد
قرارداد میتواند از طریق ایران به هندوستان دست یابد. در این قرارداد مقرر بود که
دولت فرانسه به ما اسلحه و مهمات بدهد و سربازان ما را به تعلیمات نظامی آشنا سازد
تا بتوانیم در برابر روسیه تزاری که شش سال پیش از آن ایالت گرجستان را از ایران
منتزع ساخته بود مقاومت کنیم. از زمان پتر کبیر که بین سالهای ۱۰۶۰ و ۱۱۰۳ هجری بر روسیه فرمانروائی داشت دولت روسیه همواره سعی داشته است، متصرفات
خویش را بطرف جنوب بسط داده به آبهای گرم خلیج فارس و بنادر آن دست یابد. اما
ناپلئون با روسیه از در صلح و صفا درآمد و از نقشه تسخیر هندوستان دست کشید. در خلال
این احوال برای پس گرفتن گرجستان از چنگ روسیه به یک اردوکشی که نتایج وخیمی به بار
آورد مبادرت نمودیم، ولی بموجب عهدنامه گلستان که در سال ۱۱۹۱ به امضاء رسید ناگزیر شدیم نه تنها گرجستان را
از دست بدهیم بلکه هشت ایالت دیگر نیز از کف ما رفت و حق داشتن کشتی جنگی در آب های
ساحلی خودمان در بحر خزر نیز از ما سلب گردید.
روسها
نیز به کشور هندوستان چشم طمع داشتند و این مسئله توجه انگلیسها را به ایران که
راه طبیعی سوقالجیشی روسیه بود جلب نمود. بنابراین در سال ۱۸۹۲ انگلیسها با ما معاهدهٔ بمبئی
را منعقد نمودند به این منظور که یک اتحاد دفاعی که عملا و اصلا برای جلوگیری از
روسیه بود به وجود آورند. بموجب این عهدنامه دولت بریتانیا متعهد شد که در صورتیکه
روسیه بدون جهت به ایران تجاوز کند به ما کمک نظامی یا مالی بنماید.
در
سال ۱۲۰۴ بار دیگر بین ایران و روسیه جنگ در گرفت. دولت
بریتانیا در رسانیدن کمک لازم خودداری نمود ولی میان ایران و روسها به میانجیگری
اقدام کرد. در این نوبت نیز ایران برای جنگ وسائل کافی نداشت و حاضر نبود و ناگزیر
این جنگ نیز با انعقاد معاهده شوم ترکمانچای خاتمه پذیرفت. بموجب آن معاهده که در
سال ۱۲۰۶ به امضاء رسید نواحی دیگری
از خاک ایران به روسیه واگذار گردید و مقرر شد که مبلغ هنگفتی بعنوان غرامت به روسیه
پرداخت گردد و امتیازات تجارتی و غیر آن به روسیه داده شد.
چندی
بعد در قرن نوزدهم روسیه ظاهراً نسبت بما رویه مسالمتآمیزی پیش گرفت و ظاهراً
برای مساعدت بما در اعاده سلطه ایران بر ولایات شرقی که در مجاورت افغانستان قرار
داشت ابراز تمایل نمود و ما را به اعلان جنگ به افغانستان تشویق کرد. در نتیجه بین
ما و انگلستان که افغانستان را سپر دفاع هندوستان میدانست مخاصمهای که مدت آن
کوتاه بود در سال ۱۲۳۵ درگرفت. ضمناً روسها در اثر معاهده ترکمانچای
نه تنها بر نواحی شمال کشور تسلط داشتند بلکه در نواحی شرقی ایران سلطه و نفوذ
روزافزون پیدا کردند.
ما
بیش از پیش فدای رقابت بازرگانی و سیاسی روس و انگلیس شدیم و باید گفت که در این
مورد تقصیر از خود ما بود. پادشاهان
قاجار برای تأمین هزینههای مسرفانه دربار امتیازات متعدد بازرگانی به خارجیان
دادند. یکی از عجیبترین امتیازاتی که داده شد امتیازی بود که سلطان وقت درسال ۱۲۵۰ به
بارون ژولیوس دو رویتر که به تبعیت دولت انگلیس در آمده بود داد. بموجب این امتیاز
بارون دو رویتر حق انحصاری کشیدن راه آهن و تراموای را در ایران به مدت هفتاد سال
تحصیل نمود و ضمناً در مورد راه و امور مربوط به آبیاری و معادن و کارخانهها و
خطوط تلگراف و جمع آوری حقوق گمرکی نیز اختیارات مخصوص به دست آورد. اما طغیان
افکار عمومی از یک طرف و فشار روسها از طرف دیگر شاه را به لغو آن مجبور ساخت.
شاه برای اینکه از رویتر دلجوئی کرده باشد، بوی اجازه داد با سرمایه انگلیسها
بانکی تاسیس کند و این بانک مدتها حق انحصاری نشر اسکناس ایران را داشت. باضافه حق
اکتشاف بسیاری از معادن و از جمله نفت برای وی داده شد اگر چه این حق اخیر برای وی
سود مادی پیدا نکرد.