در
عصر ساسانیان افتخارات زمان هخامنشی تجدید گردید و هنر و تمدن ایران بار دیگر به اوج
عظمت خود رسید و اختراعات و پیشرفتهائی که شهرت خاصی به ما داده است از یادگارهای
این دوره است. همچنین مذهب زرتشتی که مذهبی عمیق و با روح دوران هخامنشی بود دوباره
رونق گرفت و دین رسمی کشور ایران گردید.
ساسانیان
ابنیه مستحکم با دوام میساختند و هنوز در نقاط مختلف ایران آثاری از کاخ های مجلل
و معابد و قلعههای آن عهد دیده میشود.
خسرو
انوشیروان ( ۵۳۱ - ۵۷۹ پس از میلاد) که یکی از
بزرگترین پادشاهان ساسانی بود راهها، پلها و کاروانسراهای مستحکمی که قافلهها
شب را در آن میگذراندند، در سراسر کشور ایران و آنسوی ایران بنا نمود. کشاورزى
را بوسیله سدبندیهای عظیم و طرز نگاهداری آب در جویهای زیرزمینی که به قنات معروف
است و آب کوهستانها را به اراضی زراعتی میرساند توسعه داد.
ساسانیان
اغلب ارتشی روم را شکست میدادند و شاپور اول، والريان امپراتور روم را در جنگی
اسیر و زندانی ساخت. ولی رویهمرفته مرز بین دو امپراتوری ایران و روم از همان
حدود زمان پارتها تجاوز نمیکرد. از طرف دیگر نوشیروان حدود قلمرو خود را ازشمال
بداخله روسیه و از مشرق بداخله افغانستان فعلی توسعه داد. وی به عربستان حمله کرد و
ارتش عرب را شکست داد و تا یمن کنونی که در انتهای شبه جزیره عربستان قرار گرفته
پیشرفت نمود.
پس
از آنکه رومیان در قرن چهارم میلادی دین مسیحیت را پذیرفتند جنگ بین ایران و
امپراتوری روم شرقی جنبه مذهبی پیدا کرد و خطهٔ ارمنستان مابهالنزاع دو امپراتوری
قرار گرفت.
در
خلال این احوال قبائل ترک که روز به روز نیرومندتر میشدند گاهی با ایران و زمانی
با روم اتحاد میکردند و سرانجام نیروی هر سه فرسوده گردید و از کار افتاد و در
سازمان کشوری ایران و دستگاه روحانی زرتشتی ضعف و فساد رخنه یافت تا روزی که اعراب
که دین اسلام را پذیرفته بودند، به ایران حمله کردند و در سال ۶۴۱ بعد از میلاد نیروی شاهنشاهی
ایران را شکست دادند.
عربها
مانند سایر مهاجمین پیشتر از آنها، دریافتند که روح ایرانی تزلزل ناپذیر و غیرقابل
شکست است. چنانکه با وجود آنکه مذهب زرتشتی از بین رفت و فقط عده قلیلی از پیروان
آن دین باقی ماندند تمدن و فرهنگ ایرانی پیروز بود و چون همانطور که دانشمندان
عرب مانند ابن خلدون و مسعودی اذعان دارند تمدن ایران بر تمدن عرب برتر بود شگفتی
نداشت که مامورین کشوری و دانشمندان و صنعتگران ایرانی مصادر امور مهم کشوری
بشوند.
در
امور عقیدتی نیز ایرانیان کاملا تسلیم عرب نشدند و از نظر احساسات ملی کم کم در
مقابل مذھب تسنن عرب مهاجم به مذهب تشیع گرویدند. شیعه ها سه خلیفه اول را که بعقیده
سنیها جانشین روحانی حضرت محمد علیهالسلام بودند قبول نداشتند، بلکه معتقد بوده و
هستند که جانشین پیغمبر اسلام داماد او حضرت علی ابن ابیطالب علیه السلام است که
فرزند او که امام سوم شیعیان است با دختر پادشاه ایران که در حمله عرب مغلوب و در
آن گیر و دار بقتل رسیده بود ازدواج نمود. بطور کلی امروزه اکثریت بزرگ ملت من
شیعی مذهبند ولی ما سعی میکنیم که اختلاف فرق اسلامی را مورد اهمیت قرار ندهیم و
برعکس خود را عضو جامعه مذهبی اسلام که بیش از ۴۰۰ میلیون نفر پیرو دارد و
بزرگترین خانواده مذهبی دنیا بعد از مذاهب مسیحی بشمار میرود بدانیم.
در طی
ششصد سال یعنی از ۶۵۱ تا ۱۲۵۸ بعد از میلاد عربها اسماً بر ایران حکومت میکردند،
ولی ایرانیها بتدریج بر علیه آنها برخاستند و در نقاط مختلف ایران حکمرانانی پیدا
شدند که ظاهراً تابع خلفای عرب بودند ولی روز به روز بر استقلال آنها میافزود چنانکه
در حقیقت دوره حکمرانی عرب بر ایران از دویست سال تجاوز ننمود. در این مدت سلسله
سلاطینی در ایران پیدا شدند که برخی از آنها قدرت و شهرت یافتند مانند سلسله غزنوی
که حدود سلطه آنها تا قسمت بزرگی از هندوستان توسعه داشت. برخی از پادشاهانی که در
طی این شش قرن در ایران به سلطنت رسیدند از مشوقین و حامیان ادبیات پارسی بودند و توسعه
و تجدید حیات زبان و ادب پارسی به تشویق و حمایت آنها صورت پذیر گردید. فردوسی
شاعر مشهور ایران از ستارگان درخشان این دوره است.