صفحات

جستجو در مندرجات کتاب

۱۳۹۶/۰۲/۱۸

(۷۹)



روز یازدهم اسفند ۱۳۲۴ مصادف با آخرین روزی بود که دوره شش ماهه پس از اختتام جنگ سپری می‌گشت و در آنروز باید نیروهای متفقین کاملا ایران را تخلیه کرده باشند و تا آن روز نیروهای انگلیسی و آمریکائی نیز کلا از خاک ما بیرون رفته بودند ولی با کمال تعجب و نگرانی دیديم استالین به قول مؤکد خود وفا نکرده و نه تنها نیروی خود را از کشور ما خارج نساخته بلکه رویه‌ای را پیش گرفته است که جهان آزاد را به تکان و هیجان انداخته است.

در ماه مرداد ۱۳۲۴ عمال حزب توده چندین دستگاه از عمارات دولتی در تبریز یعنی مرکز استان آذربایجان را به قهر و عنف تصرف کردند و نیروی شوروی سربازان را در سربازخانه ها زندانی نمودند. وقتی برای ختم این غائله نیروی امدادی به آذربایجان گسیل داشتیم ارتش سرخ در قزوین و چهارصد کیلومتری تبریز نیروی ما را متوقف ساخته و مانع حرکت آنها بطرف تبریز گردید.

حزب توده مجدداً تشکیل یافته به خود نام قلابی حزب دموکرات داد و در آبان ماه تمام خطه آذربایجان را تحت اختیار خود در آورده برای خود مجلس مقننه‌ای ترتیب داد و روز ۲۱ آذرماه جمهوری خود مختار آذربایجان را اعلام نمود. این مجلس شخصی بنام جعفر پیشه‌وری را که یکی از عمال کمونیست‌ها و سال‌ها در کشور اتحاد شوروی به سر برده بود به سمت نخست‌وزیر دولت جمهوری خودمختار آذربایجان برگزید و این شخص با کمک سربازان و اسلحه ومهمات شوروی حکومت انقلابی که در واقع دستگاه ترور و وحشت محسوب بود تشکیل داد.

چون روس‌ها با متوقف ساختن نیروی اعزامی ما به آذربایجان که برای سرکوبی آشوب آن سامان گسیل شده بود علناً به حق حاکمیت ما تجاوز کرده بودند اعتراضات شدیدی از طرف ما و از طرف کشورهای متحده آمریکا و انگلیس به مسکو ارسال شد و همین قضیه در کنفرانس وزرای خارجه نیز که در ماه آذر ۱۳۲۴ در مسکو تشکیل گردید نیز مطرح گردید و اعتراض دیگری هم دراین باره به شورای امنیت سازمان ملل متحد که جدیداً تشکیل یافته بود تسلیم نمودیم و این اولین شکایتی بود که به شورای مزبور رسیده بود. ولی روس‌ها به اعتراضات مزبور وقعی ننهادند و غافل از این بودند که دیگران قضیه را بی‌اهمیت نمی‌نگرند. عصر روز ۱۲ اسفند ۱۳۲۴ نیروی شوروی از تبریز خارج شد. این نیرو به سمت مرز روسیه نرفته بلکه به سه ستون پخش شده و به ترتیب بسوی تهران و مرز عراق و سرحد ترکیه روانه گشتند و در ظرف چند هفته صدها تانک با واحدهای کمکی و نیروی پیاده از روسیه به ایران سرازیر شده و در سه جهت فوق‌الذکر به دنبال نیروهای پیشین به راه افتادند. مقارن این احوال لشکر دیگری از روس‌ها در طول مرز اروپائی کشور ترکیه متمرکز شده و دست به اقدامات سیاسی و تبلیغات دامنه داری زدند و امید داشتند که بدان وسیله موجبات ارعاب و وحشت ترک‌ها را فراهم آورند.

در این هنگام قوام نخست‌وزیر ایران به روس‌ها وعده داد که اگر نیروهای خود را از ایران فراخوانند چند فقره امتیاز به آنها واگذار کند و از جمله وعده داده بود که به مجلس شورای ملی ایران توصیه کند که با تشکیل شرکت مختلط نفت روسی و ایران که (پنجاه و یک درصد از سهام متعلق به روسها باشد) برای کشف و بهره برداری از منابع نفت شمال ایران موافقت کند و سه نفر از اعضاء حزب توده را در کابینه خود شرکت دهد و حکومت انقلابی آذربایجان را به رسمیت بشناسد و شکایت ایران را برعلیه روسیه از سازمان ملل متحد پس بگیرد.

آقای علاء که اکنون وزیر دربار شاهنشاهی است و در آن زمان سفیرکبیر دولت شاهنشاهی در واشنگتن و نماینده کشور ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد بود مصمم گشت که از دستور نخست‌وزیر سرپیچی کرده و از خارج ساختن شکایت ایران از دستور شورای امنیت امتناع نماید. وی می‌دانست که من شخصاً با خارج ساختن شکایت از دستور شورای امنیت موافق نبوده‌ام و قوام هم در اثر فشار روس‌ها به این امر مبادرت کرده است. دراولين جلسه شورای امنیت که روز ۲۱ مارس تشکیل شد آقای علاء شکایت ایران را با بیانی شیوا و مؤثر که بطوریکه گفته‌اند از رشیقترین بیاناتی بوده است که ثبت تاریخ شورای امنیت شده طرح نمود.