صفحات

جستجو در مندرجات کتاب

۱۳۹۶/۰۲/۱۸

(۱۴)



هرچند درگذشته گاهی در اثر تعصب بعضی افراد غیر مسئول نسبت به پاره‌ای از اقلیت های مذهبی تعدیاتی شده است، ولی بطور کلی خیال می‌کنم مورخان مغرب زمین بامن هم عقیده باشند که، از نظر حسن رفتار و مدارا با اقلیت‌های مذهبی و نژادی از بسیاری از کشورهای باختری سابقه درخشان‌تری داریم و بنظر من این رویه مسالمت ومدارا نسبت به مذاهب و ملیت‌های مختلف مایه تقویت فرهنگ و تمدن ما بوده است.

چنان‌که قبلا اشاره کردیم، هرچند ایران در تمادی قرون به سلحشوری معروف بوده است ولی امتیازات ما در بسط و نفوذ تمدن و فرهنگ از شهرت ما در سلحشوری بیشتر است و از لحاظ فرهنگی و تمدن ملل غالب را همواره مغلوب ساخته‌ایم ، یعنی یا آنها را متمدن کرده و یا تحت تأثیر تمدن خویش قرار داده‌ایم. بعبارت دیگر اگر گاهی، از لحاظ نظامی شکست خورده‌ایم ازلحاظ تمدن و فرهنگ همواره غلبه و پیروزی باما بوده است.

از آن گذشته همان‌طور که قبلا گفتم طی قرون متمادی در شئون مختلف زندگی مانند اداره عمومی مملکت و تشکیلات نظامی و تجارت و اقتصاد و علوم و ادبیات و صنایع ظریفه و معماری مقام رهبری دیگران را داشته‌ایم و بعضی از پادشاهان بزرگ ما از طرفی بر یک امپراطوری پهناوری حکومت می‌کردند و از طرف دیگر بهترین مشوق و پشتیبان توسعه علم و صنعت بودند.

البته نباید از نظر دور داشت که اساس این رهبری مبتنی بر روحیه مذهبی و نیروی اخلاقی و معنوی ما بوده است. زرتشت پیغمبر بزرگ ایران قبل از اسلام چنان‌که در فصل اول اشاره کردم هنگامی که از جاودانی بودن روح و کشمکش دائم بین نیکی و بدی سخن رانده است بعضی از اصول مسیحیت را تعلیم داده و به پیروان خود پیروی رعایت سه اصل مقدس پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک را دستور داده است. داریوش کبیر اهمیت راستگوئی و مذمت دروغ را پیوسته تاکید کرده و در سال ۵۲۱ قبل از میلاد این سخنان جاودان را بر زبان رانده است «من عدالت را دوست می‌دارم و از گناه متنفرم و از ظلم طبقات بالا به طبقات پائین اجتماع خشنود نیستم».

اردشیر اول سر سلسله ساسانیان که قبلا از او یاد کرده‌ام میگوید «بدون ارتش قدرت به وجود نمی آید، بدون پول ارتش نمی‌توان داشت و بدون کشاورزی پول فراهم نمی‌شود و بدون عدالت کشاورزی رواج نخواهد یافت».

خسرو انوشيروان پادشاه بزرگ ساسانی هرچند گاهی بیش از حد سختگیری داشت، در دادگستری آنچنان بود که در تاریخ لقب «عادل» یافته است. داستان نصب زنگ عدالت در خارج کاخ برای توسل و استمداد مظلومان و جریان دادخواهی چهارپائی را که از تعدی صاحب خود به زنگ عدالت توسل جسته بود همه شنیده‌اند. اين شاهنشاه نسبت به مسیحیان مدارای فراوان داشت ومدت چندین سال نیز عده‌ای از فیلسوفان «اشراقی» بزرگ یونان را که مورد تعدادی امپراتوران روم قرار گرفته بودند در دربار خود پذیرفته و از مهمان نوازی خویش برخوردار ساخت و از آن پس از امپراتور روم قول گرفت که به آنها آزاری نرساند تا بسلامت به کشور خویش بازگردند. انوشیروان نسبت به مسیحیان نیز بامسالمت ومدارا رفتار می‌نمود.

از آنچه گذشت بنظر من این حقیقت معلوم می‌شود که ما ایرانیان در طول قرون خصال و سجایائی که جهان نیازمند آن است به معرض بروز و ظهور رسانیده‌ایم.

با وصف این حقیقت باید گفته شود که در دوران قبل از سلطنت پدرم وطن ما روزهای بسیار سخت و پریشانی را می‌گذرانید، و دیگر از آن مقام رهبری که در جهان در طرز کشورداری و تشکیلات مملکتی و علم و ادب و هنر داشتیم اثری برجای نمانده بود. ما دیگر از تعدی طبقات ممتازہ اجتماع به طبقات زیردست متاثر نمی‌شدیم ، واز وطن‌پرستی و شجاعت و تقوی از ما اثری ظاهر نبود، و دیگر به راستگویی نگرائیده و از دروغ پرهیز نداشتیم. از این جهت برای درک اوضاعی که پدرم با آن مواجه بود و با موفقیت بسیار آن را دیگرگون ساخت باید نظری اجمالی، به دوره قبل از زمامداری وی انداخت. در آن دوره وطن ما پیوسته دچار دخالت‌هاى روزافزون بیگانگان بود و رهبران ما با اتخاذ سیاست تزلزل‌آمیز و سوء اداره امور مملکت امرار حیات می‌کردند.