مصدق نیز میتوانست برای به دست آوردن راه حل
مثبت در مسئله اختلاف نفت چنین رویه محکم و صریحی را پیش گیرد ولی ابتکار عمل را
به شرکت نفت گذاشته تمام وقت خود را صرف مبارزه ناشیانه با شرکت سابق نمود و نسبت
به تأثیری که اقدامات او به حال کشور داشت بیاعتنا ماند و تا روزی که از مقام
نخستوزیری معزول گردید یک قدم به حل مسئله نزدیکتر از روز نخست نشده بود.
شورای امنیت سازمان ملل متحد و بانک بینالمللی
و دادگاه بینالمللی و پرزیدنت ترومن و بعد از او پرزیدنت آیزنهاور و چندین مؤسسه
جهانی و مأمورین وابسته به آنها سعی کردند که در رفع اختلافات موجود راه حلی پیدا
کنند ولی نتیجهای نبخشید. زیرا مصدق که هم کاملا در دست مشاورین خود و هم مقهور
افکار لجوجانه خویش واقع شده و رویه منفی پیش گرفته بود امکان هرگونه توافق را از
بین برده و بجای آنکه وقت خود را به اصلاحات و عمران کشور صرف کند به پرخاشجوئی
میگذراند و چنانکه گفته خواهد شد خواهیم دید که برای ادامه زمامداری خود حاضر به
چه اقدامات و اعمالی گردید. مصدق در سیاست خود نسبت به دولت انگلیس و شرکت سابق
نفت مرتکب دو اشتباه عظیم گردید:
یکی
اینکه اعتقاد راسخ داشت دنیا بدون نفت ایران قادر به ادامه حیات اقتصادی و صنعتی
خود نیست و به همین مناسبت استدلال میکرد که بزودی شرکت سابق و سایر حامیان آن
درمقابل وی به زانو در آمده و تسلیم خواهند شد ولی وقتی تولید نفت در ایران متوقف
شد سایر کشورهای نفتخیز بمنظور جبران این کسر میزان تولید خود را بالاتر بردند.
زیرا چون در جهان امروز کشورهای نفتخیز متعددی وجود دارد دیگر برای یک کشور امکان
انحصار تولید نفت نخواهد بود و در حقیفت دشواری تولید نفت درست عکس چیزی است که
مصدق ودستیاران او تصور میکردند زیرا پس از سقوط مصدق که مجدداً نفت ایران جریان
یافت بازارهای جهان دچار زیادی عرضه نفت بود و به همین جهت چندین کشور مجبور شدند
مقدار تولید خود را برای ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضا تقلیل دهند. علت آنکه مصدق
و یارانش چنان غیر مطلعانه رفتار کردند بنظر من این است که تصور میکردند که تولید
نفت فقط در انحصار ایران است.
اشتباه
دیگر مصدق آن بود که تصور میکرد نفت ایران را میتواند بدون کمک و استعانت
خارجیان به بازار جهان عرضه نماید. در آن زمان ایران حتی دارای یک کشتی نفتکش نبود
و سازمان فروش بینالمللی نفت نیز نداشت. در فصل دیگر شرح رویه عملی که من و دولت
برای تهیه کاروان کشتی نفتکش و ایجاد وسایل فروش نفت در خارج ایران اتخاذ کردهایم
داده خواهد شد. مصدق که از یکطرف با کلیه شرکتها و مؤسسات بزرگ قطع رابطه نموده
بود و از طرف دیگر وسایل مؤثری برای حمل و نقل و فروش نفت که ما را از سازمانهای
خارجی بینیاز کند، فراهم نیاورده بود خود را دچار وضع غیرقابل تحملی قرار داده
بود.
هنگامی
که صنعت نفت در ایران ملی اعلام و مصدق به نخستوزیری منصوب گردید دولت انگلیس و
شرکت نفت، مآل کار را فوراً اندیشیده و سیاست قبلی خود را تغییر دادند و اصل ملی
شدن را رسماً پذیرفتند و دیری نگذشت که هیئت استوکس را به تهران اعزام داشتند. در
آن موقع دولت انگلیس موافقت نمود که کلیه درآمد نفت بالمناصفه (پنجاه - پنجاه) بین
دو کشور تقسیم شود. اگر در آن هنگام مصدق به مذاکره حسابی و معقول موافقت کرده بود
هموطنان من از محرومیتهای اقتصادی و مخاطرات ناشی از آن درامان میماندند.