صفحات

جستجو در مندرجات کتاب

۱۳۹۶/۰۲/۱۸

(۳۷)



پرورش سریع جسمی من در این کشور موجب حیرت خودم و دیگران شده بود، زیرا چنان‌که قبلا اشاره کردم در دوران کودکی مزاجاً قوی نبودم ولی در سوئیس بسرعت رشد کردم و عضلات من قوت یافت. در رشته‌های مختلف ورزشی مانند پرتاب دیسک، پرتاب نیزه، پرش ارتفاع، پرش طول و دو صد متر مقام قهرمانی یافتم و به اخذ جوایز ورزشی نائل آمدم و در فوتبال و تنیس هم به سمت رئیس دسته مدرسه برگزیده شدم و در این دوره بود که به ارزش و اھمیت ورزش در تعلیم و تربیت جوانان وقوف کامل یافتم.

گمان نمی‌کنم این رشد جسمی در اثر برنامه غذائی مدرسه بود زیرا در ایران نیز معلمه فرانسوی من مرا با غذاهای فرانسوی عادت داده بود وبا برنامه غذائی ما در سوئیس چندان تفاوتی نداشت. شک نیست که هوای سوئیس سالم و فرح بخش است ولی هوای تهران نیز مانند سوئیس است. به نظر من رشد جسمی من باید با رشد فکری من که در این محیط تازه پیدا شده بود مربوط باشد.

در تهران همیشه در درس‌های خود نمره‌های بسیار عالی می‌گرفتم و واقعاً نمی‌دانم که در آن موقع این نمره‌ها را از نظر لیاقت شخصی و استحقاق دریافت می‌داشتم یا موقعیت و مقام من در نمره گذاری تأثیر داشت، ولی در سوئیس که موقعیت اجتماعی افراد چندان تأثیری در وضع نمرات تحصیلی آنها ندارد نیز نمره‌های عالی می‌گرفتم و فقط در درس هندسه که مورد علاقه من نبود نمره خوب نداشتم و خودم هم نمی‌دانم چرا به هندسه مسطحه اینقدر بی‌علاقه بودم درحالیکه به جبر و مقابله مثلثات و هندسه تحلیلی و علوم طبیعی مانند فیزیک و شیمی دلبستگی داشتم. به هرحال در بیشتر از رشته‌های درسی نمرات ممتازی یافته و به اخذ جوایزی نائل آمدم. تاریخ و جغرافیا و علوم طبیعی از جمله رشته‌های بسیار جالب و دلنشین درسی من بودند. در زبان فرانسه نیز بسیار خوب پیشرفت کرده بودم و از مطالعه ادبیات فرانسه لذت بسیار می‌بردم.

معلمین این مدرسه در کار خود بسیار زبردست بودند ولی هیچیک از آنها نفوذ مخصوصی در روحیه من نداشته و از دوستان مخصوص من نبوده‌اند و باید گفت از برخی از آنها نیز می‌ترسیدیم. محصلین مدرسه برای من از نظر شخصیت خودم  و نه از نظر موقعیت و مقام ارزش خاصی قائل بودند و این امر در روحیه من بسیار مؤثر بود.  به خاطر دارم که اطاق من پیوسته مرکز اجتماع محصلین بود و در ھمان موقع بود که ارزش معاشرت بی‌ریا و آزادانه را که از خصائص دموکراسی غربی است دریافتم و همین آزمایش مرا برای دقت و کوشش در تحصیل تشویق می‌کرد. در مطالعه یا بازی و ورزش و یا در انتخاب رفیق به راز آزادی توأم با انضباط آشنا شدم و بخوبی دریافتم که انضباط بدون آزادی دموکراسی، موجد دیکتاتوری است و دموکراسی بدون انضباط، موجب هرج ومرج و بی‌نظمی است.

 با وصف این حال، زندگی من درمدرسه از سایر محصلین مجزا و بیشتر از آنها مورد مراقبت بود زیرا اولا مواد درسی من سنگین تر از آنها بود و گذشته از برنامه معمولی مدرسه آقای مستشار برای من برنامه مفصلی در ادبیات فارسی داشت و این برنامه به امر و دستور پدرم بود که به تحصیلات من در زبان و ادبیات فارسی اهمیت بسیار می‌داد. از طرف دیگر سرپرست من دکتر نفیسی در رفتار و کردار و فعالیت‌های من نظارت شدید داشت. دکتر نفیسی امروزه در قید حیات نیست و من تاکنون ندانسته‌ام که این سختگیری و نظارت شدید او در رفتار من ناشی از اوامر مستقیم پدرم بود یا بعلت علاقه شدیدی بود که آن مرحوم به مواظبت و تربیت من داشت به ھر حال وضع من مانند یک زندانی بود و جز در مواقع خاص آن‌هم با معیت سرپرست خود اجازه نداشتم از محیط مدرسه خارج شوم.