صفحات

جستجو در مندرجات کتاب

۱۳۹۶/۰۲/۱۸

(۵۱)



یکی از نخستین کارهای من در آغاز سلطنت این بود که مشروطه دموکراسی را دوباره احیا کنم. در آن موقع حیات سیاسی ما چنان دچار هرج و مرج شده بود که اگر از روش دموکراسی اصلا مأیوس می‌شدم جای تعجب نبود ولی خوشبختانه عقاید سیاسی من چنان مستحکم شده بود که اوضاع و پیش آمدهای تهدید کننده نمی‌توانست مرا به ترک اصولی که بزرگان جهان مانند جفرسون آن را پذیرفته و من نیز مصمم به حفظ آنها بودم وادار سازد.

از لحاظ اقتصادی در کشور ما قیمت کالاها بسرعت سرسام آوری بالا می‌رفت و در فاصله بین سال‌های ۱۹۴۰ و ۱۹۴۲ تورم پول به مرحله خطرناکی رسیده وهزینه زندگی ۴۰۰ درصد بالا رفته بود و مخارجی که متفقین در ایران می‌کردند جریان پول راسریع‌تر ساخته و بهای اجناس کمیاب را اتصالا بالاتر می‌برد. محصول گندم و برنج استان‌های شمال برای مصارف سایر نقاط ایران کافی بود ولی در آن موقع روس‌ها از حمل این محصولات ممانعت می‌کردند و آن را برای مصارف خود اختصاص داده بودند.

 مصادره کامیون‌ها و واگون‌های باری مانع حمل و نقل خواربار و سایر مایحتاج عمومی شده و خود باعث افزایش قیمت‌ها شده بود وعدهای از سرمایه‌داران وظیفه ناشناس ایرانی نیز از موقع سوءاستفاده کرده و دست به احتکار و سفته بازی زده و بر ثروت خود و فقر نیازمندان می‌افزودند.

 گرچه این مطلب عجیب و باورنکردنی بنظر می‌آید ولی حقیقت این است که متفقین حتی کوشش کردند کارخانه‌های اسلحه ومهمات سازی ما را هم مصادره نمایند. روس‌ها اصرار داشتند که کارخانه‌های فشنگ سازی را که بدست پدرم ایجاد شده بود به کشور شوروی انتقال دهند و انگلیس‌ها مصمم بودند که توپ‌های ۱۰۵ میلیمتر متعلق به ارتش ایران را تصرف کنند ولی من از این اعمال و سایر مصادره هائی که در نظر داشتند جلوگیری کردم.

در طول مدت اشغال کشور ایران یک دَم از غم و اندوه آسوده نبودم و شب‌هائی را که تا صبح از شدت نگرانی بیداربودم. من اصولا و عملا با عمل متفقین در اشغال ایران مخالف بودم و به نظر من بدون جهت به استقلال و حق حاکمیت ما لطمه زده بودند. به هر طرف چشم می‌انداختم مردم کشور ایران را گرفتار بدبختی و مشقتی که ثمره روش سیاسی و اقتصادی متفقین بود میدیدم و روح من از آزمندی بعضی از ثروتمندان ایرانی که پشت پا به منافع کشور ایران و رفاه مردم این سامان زده بودند، بیشتر از همه چیز رنج می‌برد.

در جریان این اوضاع متفقین با کمال موفقیت از طریق کشور من ذخائر و مهمات جنگی را به روسیه می‌فرستادند. ترتیب حمل ذخائر بدین ترتیب بود که انگلیس‌ها محمولات را از بنادر خلیج فارس تا تهران می‌آوردند و به روس‌ها تحویل می‌دادند که خود به روسیه حمل کنند.

در اواخر سال ۱۹۴۲ نیروی امریکا در خلیج فارس که عده آن بتدریج به ۳۰،۰۰۰ نفر رسید نیز به انگلیس‌ها ملحق گردیدند و این دو دولت مقادیر زیادی لکوموتیو و واگن‌های جدید و صدها کامیون برای حمل ونقل لوازم سنگین وارد ایران می‌کردند، چنان‌که در ماه مه ۱۹۴۳ مقدار محمولات راه آهن و شاهراه‌های ایران به ده برابر ظرفیت اواسط سال ۱۹۴۱ رسیده بود. چنان‌که گفته شد، متفقین تقریباً جمعاً پنج و نیم میلیون تن کالا و مهمات جنگی به روسيه فرستادند و این محمولات مساوی نصف مجموع محمولات جنگی امریکا و کانادا بود. از کالاهای ارسالی به شوروی نیمی از طریق راه آهن سرتاسری ایران حمل گردید و بقیه بتدریج و بوسیله کامیون از طریق راه‌های شوسه به روسیه رسید. نکته جالب آن بود که هر چند نیروهای انگلیس وروس و آمریکا خود تعداد زیادی کامیون‌های ارتشی در اختیار داشتند باز کامیون‌های متعلق به ایران که عده آنها به ۴۰۰۰ کامیون بالغ و تحت مراقبت عده محدودی از مأمورین کشوری انگلیس کار می‌کردند بیشتر از کامیون‌های سه دولت متحد ذخیره جنگی حمل نمودند. با آنکه در طول مدت جنگ اصلاحاتی در راه آهن و راه‌های شوسه ایران به عمل آمد ولی در نتیجه فعالیت‌های شبانروزی متفقین در امر حمل ونقل مهمات جنگی تأسیسات و جاده‌ها فرسوده و اسقاط شده بود.