این سخن پدرم به من که در آن موقع هنوز جوان
حساسی بودم و رشد فکری کامل نیافته بودم گران آمد و آن را وهن آمیز تصور نمودم
زیرا فکر میکردم منظور او آن است که بعد از وی من قادر به انجام تکالیف خود نیستم
و بدرستی نمیتوانم جای او را بگیرم. این تصور مرا افسرده ساخت ولی به روی خود نیاوردم
تا آنکه در اثر وقایع شهریور ۱۳۲۰ پدرم مجبور به استعفا شد و پس از عزیمت او
سازمانهای مملکت به هرج ومرج عجیبی دچار گردید. در همان موقع بود که به یاد پیش
بینی و نگرانی همیشگی او در این مورد افتادم و از اینکه آرزوی او در زمینه ایجاد
دستگاهها و سازمانهای منظمی که منظورش بود صورت عملی به خود نگرفته بسیار متأثر
شدم.
در
مورد اشغال ایران در طی جنگ بینالمللی دوم نظریات ناصواب و گمراه کننده ای اظهار
شده است. برای آگاهی از سوابق امر باید گفت که پدرم با دولت آلمان روابط اقتصادی و
فرهنگی نزدیک برقرار کرده بود و تاسال ۱۳۱۷ یعنی یک سال قبل از آغاز جنگ دوم در اروپا
آلمان در تجارت خارجی ایران مقام اول را حائز بود و روسیه در مرتبه دوم قرار داشت.
آلمانیها از ما بیشتر پشم خام و پنبه میخریدند و در مقابل ماشینآلات صنعتی و
لوازم فنی میفروختند. ضمناً عده زیادی از مهندسین و متخصصین فنی آلمانی در کشور
ما کار میکردند وكار توسعه تأسیسات صنعتی و فنی مانند احداث و توسعه راه آهن و
ایجاد بنادر و تأسیس کارخانهها به ما کمک مینمودند. به همین جهت در بیشتر
تأسیسات صنعتی کشور ما از وسائل و آلات فنی آلمانی استفاده میشد و برای ایستگاه
رادیو تهران نیز فرستندههای آلمانی نصب گردید. پس از اتمام ساختمان و به کار
افتادن کارخانهها متخصصین آلمانی مدتی برای اداره دستگاهها در ایران توقف میکردند
و بسیاری از صاحبان کارخانهها و مؤسسات بازرگانی آلمان در ایران نماینده داشتند.
عدهای از
ایرانیان نیز بمنظور تحصیل به آلمان میرفتند و استادان آلمانی در دانشگاههای
تهران تدریس میکردند و ریاست دانشکدههای کشاورزی و دامپزشکی عهدهدار بودند۔
نازیها
مجموعه بزرگی از نشریات تبلیغاتی و کتابهای مختلف دیگر به کتابخانه ملی ایران
اهداء و برنامههای وسیع تبلیغاتی رادیوئی برای ایران تنظیم و اجرا نمودند و
نماینده خبرگزاری رسمی آنها نیز در ایران به روزنامههای ما اخبار میرسانید و در
اینجا مرکز تبلیغاتی دائر کرده بودند. اینکه پدرم با آلمان روابط بسیار نزدیک
اقتصادی برقرار کرد تعجبی نداشت زیرا اشیاء ساخت آلمان و تبحر متخصصین آن در تمام
دنیا شهرت بسزا داشت و مقررات بازرگانی آنها هم بسیار سهل و ساده بود. بعلاوه این
کشور هیچ گونه سوابق استعماری در ایران نداشت و در امور داخلی ما بندرت مداخله
کرده و با دو دولت بزرگ امپریالیستی که مدتی موجبات زحمت ما را فراهم ساخته بودند
مخالف بود.
از طرف
دیگر آلمانیها نیز از اصل وحدت نژاد آریائی دو ملت ایران و آلمان استفاده
تبلیغاتی میکردند. ملت ایران هم با روش حکومت مقتدر خو گرفته بود و غافل از این
بود که هیتلر نیز در پایمال کردن آزادی بشریت از استالین پای کم ندارد.
گذشته
از این پدرم برای ادامه برنامههای عمرانی و صنعتی خود و تقویت ارتش احتیاج فوری
به لوازم فنی و متخصصین کار آزموده آلمان داشت. وقتی متفقین بر دریاها تسلط یافتند
و جریان ورود کالاهای آلمانی ایران بمیزان قابل توجهی تقلیل یافت انگلیسها
پیشنهاد وام عمدهای به ایران کردند که بوسیله آن احتیاجات خود را از منابع متفقین تأمین
کنیم ولی وزارت دارائی ایران پیشنهاد را رد کرد، زیرا متفقین اشیائی را که مورد
احتیاج ما بود خود لازم داشتند و بدین جهت تا زمانی که متفقین کشور ما را اشغال
کردند ورود کالای آلمانی به ایران از طریق خشکی ادامه داشت.