از طرف دیگر برخلاف عقیده برخی از تاریخنویسان
پدرم از هیتلر خوشش نمیآمد. زیرا در سال ۱۹۳۴ که به ترکیه مسافرت نموده بود داستانهائی
نخوت و غرور آلمانیها که در جنگی اول جهانی با ترکیه متحد بودند، شنیده بود و از
سال ۱۹۳۰ به این طرف نیز همان رفتار را از هیتلر و
پیروانش مشاهده مینمود. بعلاوه سیاست جهانگیری هیتلر در اروپا پدرم را از اینکه
اجازه دهد کشور ایران تحت نفود آلمان در آید برحذر میداشت و بالاخره چون خودش
تمایلات دیکتاتوری داشت وجود دیکتاتور دیگری مانند هیتلر برای وی تحملناپذیر بود.
روزی
که آتش جنگ دوم در اروپا زبانه کشید ایران بیطرفی خود را اعلام داشت زیرا پدرم به
هیچوجه میل نداشت که کشورش دچار جنگ شود. ازاین رو اعلام داشت که دولت ایران در
برابر هرگونه عملی که از طرف دول محور و یا دول متفق پیش آید قدرت حفظ بیطرفی خود
را دارد. سیاست پدرم در این جمله خلاصه میشد که بیطرفی باید با قدرت توأم باشد.
پس از حمله هیتلر به کشور روسیه که در روز ۲۲ ژوئن ۱۹۴۰ رخ داد کشور ایران بیطرفی خود را مجدداً
تائید و تاکید کرد.
حمله عظیم آلمان به شوروی برهمه کس ثابت کرد که
جز باکمک سریع انگلیس و آمریکا بقای روسیه ممتنع
است. با توجه دقیق به نقشه جهان دشواری متفقین در انتخاب راه عملی برای رساندن این
کمک آشکار میشود زیرا «ولادی وستک» و سایر بنادر شوروی در خاور دور تحت مراقبت
شدید نیروی دریائی ژاپن بود که عملا در ماه سپتامبر ۱۹۴۰ با آلمان همدست و متحد شده ولی هنوز وارد جنگ
نشده بود. بعلاوه مسافت این بنادر از جبهه غربی روسیه بسیار زیاد بود. متفقین از
طریق بندر «مورمانسک» که در کرانه اقیانوس منجمد شمالی واقع شده است به روسها کمکهائی
میکردند. این راه دریائی بسیار خطرناک بود زیرا کشتیهای حامل مهمات بآسانی مورد
حمله زیردریائیهای آلمان که در کرانههای نروژ در کمین بودند قرار میگرفتند.
بعلاوه تجهیزات و تسهیلات راه آهن و امکانات بندر مورمانسک بسیار محدود و غیرکافی
بود و ممکن نبود بسرعت این بندر را برای این امر مهم حاضر ساخت. از لحاظ فرضی
(تئوری) راه مدیترانه و دریای سیاه برای کمک به روسها عملی به نظر میآمد ولی خطر
دریای مدیترانه برای کشتیرانی متفقین هر روز افزایش مییافت، بعلاوه ترکیه که سعی
داشت بیطرفی خود را مانند ایران حفظ نماید تنگه داردانل را بسته بود و چون عرض
این تنگه در بعضی نقاط از یک میل هم کمتر است با زور داخل شدن به آن هم با مقاومت
شدید ترکها مواجه میشد و باحتمال قوی موجب مداخله آلمانها که یونان و بلغارستان
را در تصرف داشتند میگردید. نتیجه این مشکلات آن شد که متفقین یگانه راه عملی را
برای انجام منظور خود در نظر گیرند و آن
طریق خلیج فارس و راه آهن سرتاسری ایران بود و از طعنهٔ تقدیر، روس و انگلیس نه
تنها وطن عزیز پدرم را اشغال کردند بلکه ضربه ای دردناک هم بر روح وی وارد آوردند،
بدین کیفیت که راه آهن سرتاسری ایران را که تازه بنای آن تکمیل شده و مورد علاقه
شدید وی بود به عملیات خود انحصار دادند.