از
پذیرفتن تقاضاهای وی امتناع کردم زیرا قطع داشتم که اثر این اختیارات آن است که
کمونیستها بیشتر در امور رخنه یابند و چنانکه خوانندگان خواهند دید وقایع آینده
ثابت کرد که نظر من صحیح بوده است. مصدق روز ۲۵
تیر از نخستوزیری استعفا کرد و من برخلاف نظر باطنی خود احمد قوام را که درگذشته
شاغل مقام نخستوزیری بود بجای وی به نخستوزیری برگزیدم زیرا به زعم عدهای قادر بود در برابر دست
چپیها سخت مقاومت نماید.
با
روی کار آمدن قوام السلطنه حزب توده بلافاصله به طرفداران مصدق پیوستند و دست به تظاهر
و آشوب زدند و نظم و قانون مختل گشت و دولت قوام در برابر عناصر اخلالگر و افراطی
ناتوان ماند. ضمناً نطقی که قوام در رادیو کرد و در آن مخالفت خود را با احساسات
شدید عامه در مسئله ملی شدن نفت اظھار نمود، اوضاع را وخیمتر ساخت. قوام بعلت کبر
سن بسیار ناتوان و بیمار شده و غالباً در جریان مذاکرات مهم سیاسی به خواب میرفت
و هرچند حقیقتاً در حل مسائل به اعمال قدرت معتقد بود ولی من وجداناً نمیتوانستم
اجازه اتخاذ چنین رویه ای را به شخص ناتوانی مانند او بدهم. ناچار پس از چهار روز
نخستوزیری با صلاحدید من از نخستوزیری استعفا داد و این نکته واضح گردید که در
آن روز کسی قادر به مقاومت در مقابل مصدق نیست.
روز
۳۰
تیر بمنظور جلوگیری از جنگی داخلی اجباراً
شرایط مصدق را پذیرفته و وی را مجدداً به نخستوزیری منصوب نمودم. در ھمین موقع
دادگاه بینالمللی لاهه در قضیه شکایت انگلیس از ایران رأی
به عدم صلاحیت خود داد. قاضی انگلیسی دادگاه به نفع ایران رأی
داد ولی نماینده روسیه از رأی دادن امتناع ورزید و در حقیقت در هیچیک از جلسات
دادگاه حضور نیافت.
رأی
صادره از دادگاه بینالمللی لاهه موجب مسرت و رضایت ایرانیان گردید ولی رأی مزبور
بنفسه هیچگونه مشکلی را حل نکرد و فقط مصدق آن را بعنوان یکی دیگر از پیروزیهای
منفی خود به حساب آورد و مردم از شادمانی به هیجان آمدند و مصدق راه خود را برای
وصول به یک پیروزی منفی بزرگی دنبال نمود.
دولت
آمریکا از درهم ریختگی اوضاع سیاسی و اقتصادی ایران بسیار بیمناک و نگران گردیده و
بهمین جهت روز ۸
شهریور پرزيدنت ترومن رئيس جمهور آمريکا و چرچيل نخستوزیر انگلستان یادداشت
مشترکی که شامل راه حل جدید، برای رفع اختلافات نفت بود برای مصدق ارسال داشتند،
ولی مصدق پیشنهادهای آنها را نپذیرفت و روز ۳۰ مهر
با دولت انگلیس قطع رابطه سیاسی نمود.
در
تمام این مدت تأسیسات معظم نفت آبادان که هنوز از بزرگترین پالایشگاههای جهان است
کاملا عاطل و بلااستفاده مانده و هیچگونه درآمدی برای ایران نداشت.
مصدق کوشش کرد که به شرکتهای کوچک خارجی که حاضر بودند خود را به خطر دعاوی شرکت نفت سابق و تصرف مالی که از نظر شرکت غصبی بود بیاندازند نفت بفروشد ولی جمع کلی این فروشها از عایدی یک روز ما در دوران فعالیت گذشته پالایشگاه کمتر بود.
مصدق کوشش کرد که به شرکتهای کوچک خارجی که حاضر بودند خود را به خطر دعاوی شرکت نفت سابق و تصرف مالی که از نظر شرکت غصبی بود بیاندازند نفت بفروشد ولی جمع کلی این فروشها از عایدی یک روز ما در دوران فعالیت گذشته پالایشگاه کمتر بود.
در
این جریان پرزیدنت آیزنهاور به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شد و به اتفاق مستر
چرچیل پیشنهادهای مشترک دیگری بمنظور حل اختلافات و بکار انداختن مجدد صنعت نفت و
تأمین درآمد ایران به دولت تسلیم داشت ولی مصدق این پیشنهادها نیز مانند
پیشنهادهای گذشته رد کرد. متعاقب این وقایع پیروزیهای منفی دیگری برای مصدق پیش
آمد. دوهفته پس از آنکه من مجلس سنا را افتتاح کردم مصدق مجلس شورای ملی را به انحلال
آن وادار ساخت ولی مجلس شوراى ملی را که کاملا دست نشانده و پشتیبان اعمال خود
ساخته بود منحل ننمود. در دیماه ۱۳۳۱
مجلس شورای ملی با رضایت من و اکثریت آراء اختیارات مصدق را تمدید نمود. علت رضایت
من آن بود که میخواستم هرگونه مجال برای اجرای سیاست مثبتی در امر نفت به وی داده
شده باشد. ولی متأسفانه مصدق اختیارات مزبور را بیش از پیش برای پیشرفت مقاصد شخصی
خود مساعد یافته و به اختناق مطبوعات و توقیف مدیران جراید پرداخت و چون بعضی از
نمایندگان مجلس شهامت به خرج داده و با وی مخالفت کرده بودند به تضعیف قدرت مجلس
اقدام نموده و دستور داد طرفداران او جلسات را با عدم حضور خود از رسمیت
بیاندازند و بوسیله افراد اوباش طرفدار خود به ارعاب و تخویف نمایندگان مخالف
مبادرت نموده و آنها را در منازل خود و یا درمعابر عمومی مورد تهدید قرارداد.