گاھی از دھان یکی ازافراد ملت و بعضی اوقات از
یکی ازدانشجویان صدائی بلند میشود که میگوید در ایران آزادی وجود ندارد. ولی
همین عبارت که بدون ترس از مجازات آزادانه اظهار شده خود دلیل قاطعی بر وجود آزادی
است و اگر شخصی با دیده انصاف و از روی بیغرضی دانشگاههای ایران را مورد بررسی قرار
دهد، تصدیق خواهد کرد که در این محيطها آزادی بحث و تحقیق و اظهارنظر حکمفرما
است.
شاید
بسیاری از خارجیان بیمیل نباشند که از طرز رفتار ما ایرانیان نسبت به اشخاصی که
عقاید کمونیستی آنها محرز و مسلم شده بود اطلاع یابند. آنهائی که اقدام به قتل
هموطنان خود نموده و یا به کشور خیانت کرده اسرار مهم کشور را به اجانب داده بودند
به مجازات رسیدند ولی عده زیادی هم از کمونیستهای سابق کشور ما از کردار خویش
پشیمان گشته و آرزو داشتند فرصتی به آنها داده شود که به میهن و شاه خود خدمت
کنند. به نظر ما اقتضا داشت که چنین فرصتی را از آنها دریغ نکنیم زیرا اگر واقعاً
از عمل خود پشیمان و نادم باشند چه بهتر که عدهای را به نفوس زکیه کشور که عقاید
سالمی دارند بیافزائیم و اگر دروغ بگویند باز هیچگونه خطری از ناحیه آنها متوجه ما
نخواهد بود زیرا هویت آنها برما معلوم است و خود آنها نیز میدانند که ما آنها را
خوب میشناسیم. در حال حاضر عده زیادی از آنها عهدهدار خدمات مفیدی در پیشرفت و
آبادانی کشور خود شدهاند. چند تن از این افراد نیز به نشر مجله خاصی همت گماشته و
در آن مقالاتی راجع به تجاربی که در اثر معاشرت و آمیزش با حزب کمونیست بدست آورده
بودند انتشار داده و علت اینکه آن مرام را طرد کردند تشریح و معنی و مفهوم زندگانی
جدیدی را که اینک بدان واردند برای عموم روشن نمودند. پس به نظر من آنچه از همه
مهمتر است این است که مردم این کشور و هر کشور دیگر باید از هرگونه آزادی جز یک
آزادی که آن آزادی در خیانت به کشور است برخوردار باشند.
به عقیده
من همانقدر که باید در برابر سازمانهای مخرب شدت عمل به خرج داد در مورد کسانی که
نظر شخصی خویش را به استظهار آزادی ابراز میدارند ملایمت و نرمی ضرور است و
اطمینان دارم که در میان ملتهائی که از نعمت آزادی برخوردارند اتخاذ چنین رویه در
طول زمان به مصلحت عموم خواهد بود.
نکته
دومی که درباره اینگونه اعمال مخرب و مفسدهآمیز بر ما مکشوف شده، آن است که برای
جلوگیری آنها باید همواره جنبه عدالت اجتماعی را بر جنبه انتقامجوئی و جلوگیری
شدید مرجح شمرد.
البته
این نکته راهم نباید از نظر دور داشت که در کشوری مانند کشور ما با وضع سوقالجیشی
که دارد باید در برابر فعالیتهائی که برای برانداختن دولت به طرق غیرقانونی میشود
(مخصوصاً فعالیت هائی که از منابع خارجی الهام گرفته) ممکن است ضرورت ایجاب کند که
اقدامات قاطعی به عمل آید. امروز هر یک از کشورهای آزاد جهان احتیاج به تشکیل
سازمان امنیت سیاسی دارند تا با همکاری سایر دستگاههای دولت قادر به کشف و خنثی
کردن این قبیل عملیات باشد و قطعا با شرایط اوضاع
و احوال امروز اتخاذ هر رویه دیگر خلاف عاقبتاندیشی و احتیاط است. اما
تصور اینکه تنها دستگاه پلیسی میتواند از عملیات مخرب و مفسدهانگیز جلوگیری نماید دليل بر کوتاه
نظری است زیرا برای مبارزه با عملیات مخرب کمونیستها یا هر عامل فساد دیگر اکثریت
مردم کشور باید پشتیبان دولت باشند و مردم در طول زمان تنها حمایت از دولتی میکنند
که عدالت اجتماعی را به قدر کفایت بسط و توسعه دهد. در فصل آینده نشان خواهم داد
که مفهوم عدالت اجتماعی به معنای وسیع کلمه آن است که مردم در حکومت کشور شریک
باشند و قانون نسبت به عموم یکسان اجرا گردد و مبانی اقتصادی وافی به رفع احتیاجات
عموم باشد و مسائل اجتماعی دیگر به طریقی که ذکر خواهد شد، حل و فصل گردد.