عدم موفقیت در این ماموریت بدون شک تا حدی
تقصیر خود ما بود زیرا امریکائیها متوجه شده بودند که ما با جدیت و اهتمام لازم
به اداره امور داخلی خود نپرداختهایم. شکست و اضمحلال چین ملی که در اوائل همان
سال پیش آمد موجب نگرانی شدید امریکا شده و آن کشور را مصمم ساخته بود که تنها به
کشورهائی کمک کند که در تصفیه و تنظیم امور داخلی ابراز علاقه کنند. به همین جهت
پس از بازگشت به وطن بانهایت جدیت به اصلاحات داخلی پرداختم. در قدم اول عدهای از
مأمورین ناصالح و فاسد را که سالها در دستگاههای دولتی کار میکردند از خدمت
منفصل نمودم و برنامه تقسیم املاک سلطنتی که مدتها مورد مطالعه قرار گرفته بود به
مورد اجرا گذاشتم.
مقارن
همین ایام کشور ایالات متحده آمریکا برنامه مربوط به اصل چهار ترومن را در کشورهای
مختلف جهان به مورد اجرا گذاشت. در خرداد ماه ۱۳۲۹ من سپهبد رزمآرا را به نخستوزیری منصوب نمودم
و او با آمریکائیها قراردادی منعقد نمود که بموجب آن دولت آمریکا رساندن کمک
مختصری را به ایران آغاز نمود در ضمن این وقایع کمیسیونی برای مبارزه با فساد و
نادرستی تشکیل دادم ولی در اثر عدم توافق بین اعضاء پیشرفتی حاصل نکرد. در سال ۱۳۲۷ برای پیشرفت و توسعه امور اقتصادی کشور برنامه
هفت ساله اول را با مشورت متخصصین امریکائی و تصویب مجلس شورای ملی ایران به مورد
اجرا گذاشتم. عزم من آن بود به امریکا و دنیا ثابت کنم که کشور ایران هرگونه کمکی
را که دریافت کند به مصارف سودمند و نافع خواهد رساند.
با این
وصف به تقاضای ما برای کمکهای بزرگ موافقت نشد و بجای آن که سهمیه کافی به ایران
اختصاص داده شود دولت آمریکا مبلغ مختصری از اعتبارات اصل چهار را به ایران داد و
بانک صادرات و واردات واشنگتن نیز با پرداخت وامی بمبلغ ۲۵ میلیون دلار موافقت نمود و این مبلغ با آنچه
ما برای احیای اقتصاد کشور که در نتیجه اشغال نظامی دوره جنگ دچار اختلال شده لازم
داشتیم رقم بسیار ناچیزی بود.
در اثر
قطع امیدواری از مساعدت امریکا بسیاری از مردم کشور معتقد شدند که ایالات متحده آنها
را در تنگنا رها کرده است و به همین جهت کم کم افکار ضد امریکائی به وجود آمد و
موجب توسعه جبهه ملی گردید. کمبود پول فعالیت سازمان برنامه هفت ساله را کاهش داد
و مشاورین آمریکائی توسعه امور اقتصادی متدرجاً ایران را به قصد وطن خود ترک
گفتند. در این ایام مذاکراتی نیز برای ازدياد سهم ایران از شرکت نفت جنوب که تعلق
به انگلیسها داشت بین نمایندگان ما و نمایندگان شرکت نفت ایران و انگلیس بدون
حصول نتیجه در جریان بود. ناچار برای تهیه وجوهی که در اثر کمک غیر کافی امریکا
لازم داشتیم یک قرارداد بازرگانی بمبلغ ۲۰ میلیون دلار در سال ۱۳۲۹ با روسها امضاء کردیم و این اقدامات به نفع
مصدق و پیشرفت منظورهای او تمام شد که شرح آن میآید.
در سالهای
قبل از ملی شدن صنعت نفت شرکت نفت ایران و انگلیس افکار عمومی ایران را ناشنیده
گرفته و نسبت به آن بیاعتنائی شگفت آوری ابراز میداشت ولی جریان وقایع ثابت کرد
که این رویه کاملا بر خلاف منافع شرکت مزبور بود چنانکه اقدامات و عملیات مصدق
نیز در دوره نخستوزیری وی به ضرر خود و کشورش تمام شد.
شرکت
نفت در آن موقع خوب میدانست که حقالسهمی که شرکتهای بزرگی غربی برای تحصیل
امتیاز نفت از کشور عربستان سعودی و بعضی کشورهای آمریکای مرکزی و جنوبی پذیرفته
بودند از میزانی که در قرارداد ما با شرکت نفت معین شده بسیار مساعدتر بود. بعلاوه
از عدم رضایت ما نسبت به مالیاتهای گزاف و بیش از حد تناسبی که شرکت به دولت
انگلستان از عوائد نفت میداد و مبلغ آن از حقالامتیازی که به ایران داده میشد
نیز خیلی زیادتر بود آگاهی کامل داشت و همچنین بخوبی میدانست که ما از عمل شرکت
که قسمت عمده درآمدی را که از ایران به دست میآورد در سایر نقاط دنیا صرف هزینه
توسعه استخراج نفت میکرد بسیار ناراضی هستیم.