قسمت
عمده کسانیکه لباس نظامی برتن داشتند بر علیه رؤسای دستنشانده مصدق قیام کرده
بودند هرچند یقین داشتند که اگر دستگیر شوند فوراً به محاکمه جلب و اعدام خواهند
شد. قسمت بزرگ این افراد نظامی نیز مانند سایر مردم تنها با چوب و سنگ مسلح بودند
و میان آنها عدهای
زن و کودک هم دیده میشد. نیروهای مصدق تصور کرده بودند که کلیه افراد گارد
شاهنشاهی خلع سلاح و زندانی شدهاند ولی عجیب اینجا است که نیروهای مصدق یک دسته
از افراد گارد را فراموش کرده و به حساب نیاورده بودند و این دسته بمجرد شنیدن خبر
عزل مصدق به مردم ملحق شده و در قیام عمومی شرکت کردند و با اینکه فقط به اسلحه
سبک مسلح بودند به طرف تانکهای متمرکز دراطراف خانه مصدق پیش رفتند. عده دیگری از
افراد گارد که بوسیله سرهنگ نصیری و افراد وی آزاد شده بودند نیز از زندان بطرف
خانه مصدق هجوم برده با پرتاب نارنجک دستی تانکهای محافظ را وادار به بستن دریچههای
خود نمودند. حمله گارد شاهنشاهی به تانکهای مصدق یك اقدام دلاورانه و بموقعی بود زیرا به
تانکها مجال نداد که در عملیاتی که پشت خانه مصدق آغازشده بود دخالت کنند.
فرمانده نیروهای مدافع منزل مصدق برای جلوگیری از هجوم جمعیت به خانه تانکها و
سلاحهای ضد تانک را در خیابانی که از جلو خانه میگذشت تمرکز داده بود و خیابان
پشت منزل و کوچه تنگی که خانه مصدق را از عمارت دیگر جدا میکرد بوسیله سربازان
پیاده محافظت میشد. در این خیابان شرقی مردم ناگهان به افراد پیاده که در آن موضع
گرفته بودند حمله کردند زن شجاعی از بین جمعیت مردم را به پیشروی تشجیع میکرد و
جمعیت با آنکه عده زیادی کشته و زخمی داده بود به حمله خود ادامه داد و کم کم افراد پیاده مأمور حفظ خانه مصدق روحیه خود را باختند.
دراین میان یکی از تانکها باین کوچه بنبست وارد
شده و ضربه نهائی را به نیروی مصدق وارد ساخت. فرمانده این تانک قبلا یکی از
افسران جزء طرفدار مصدق بود ولی مانند هزاران نفر از افراد ملت وقتی مشاهده کرده
بود که مصدق خود را به کمونیستها تسلیم نموده و درصدد برانداختن دستگاه سلطنت است
از عقیده سابق خود برگشته و تانک تحت فرماندهی خود را به این کوچه کشانده بود. این
تانک درمیان آتش گلوله رو به خانه مصدق پیش رفت ولی نیروی محافظ تانک سلاح ضد تانک
برای جلوگیری وی بکار نبردند. پیشرفت این تانک برای هدفگیری به خانه مصدق دیگر
مانعی نداشت و با شلیک یک تیر قضیه را خاتمه داد. زیرا نیمی از خانه مصدق
ویران گردید و خود او از دیوار باغ فرار اختیار کرد و چهل و هشت ساعت بعد دستگیر
گردید.
نقشه
قبلی زاهدی آن بود که به اصفهان رفته ولشکر آن ناحیه را برای پیشروی به سوی تهران
آماده کند و ترتیبی داده بود که لشکر کرمانشاه نیز که طرفدار من بود از آن نقطه به
سمت تهران حرکت نماید ولی مردم عادی ایران نخست در رشت و پس از آن در سایر شهرها
به طرفداری من برخاستند و از همین جهت زاهدی در تهران به عملیات پرداخت و در تانکی
که انقلابیون به محل اقامت وی فرستاده بودند سوار شده و به سوی ایستگاه رادیو
تهران که قبلا از طرف گروه مهاجمین اشغال شده بود حرکت کرد. مأمورین مصدق پیش از
فرار بعضی از قسمتهای رادیو را از کارانداخته بودند ولی رادیو بزودی مرمت شد و
نخستوزیر جدید از همان جا طی پیامی موفقیت انقلاب تاریخی مردم را اعلام کرد. من و
ملکه قبل از آگاهی از این موفقیت از تهران خارج شده بودیم ، زیرا طبق نقشهای که قبلا طرح شده قرار
براین شده بود که اگر مصدق به فرمان عزل خود اطاعت نکند و به نیروی نظامی متوسل
شود من و همسرم موقتا از ایران خارج شویم.