چندین
قرن پیش مسئله نکاح موقت طبق قانون شرع تحت اداره و اختیار روحانی درآمد و برای آن
قوانینی مقرر گشت. چنانکه هر گاه مردی به فکر متعه کردن زنی میافتاد بدواً میبایست
موافقت مجتهد، محل را برای این کار جلب کند. دیری نگذشت که مقامات روحانی امضای
قباله را بوسیله طرفین لازم تشخیص دادند و اگر مردی دختری را میخواست به نکاح
موقت خود درآورد با شرط رضایت دختر، مجتهد در قبالهای مدت نکاح و مبلغ مهریه را
که اغلب بسیار ناچیز بود معلوم میکرد. امروز نیز میتوان این عمل را انجام داد
ولی مانند ازدواجهای دائم قباله نکاح موقت وقتی صورت قانونی پیدا میکند که در
دفاتر رسمی به ثبت برسد، و در آن صورت فرزندانی که از چنین زنی به وجود آیند طبق
قانون از همه حقوقی که فرزندان زنان عقدی دارند برخوردار خواهند بود. غالباً اتفاق
افتاده است که زنانی که نکاح موقت داشتهاند، بقدری رضایت خاطر شوهر را جلب کردهاند
که به عقد لازم و دائم شوی درآمدهاند. هرچند عقد منقطع به جهاتی جالب جلوه میکند،
ولی بر آن مفاسدی مترتب است و برای من موجب خشنودی است که میبینم عده اینگونه
نکاحها بقدری کاهش یافته است که طبق آمار ماهیانه که از شهر تهران گرفته شده است
بیش از چهارده فقره نکاح موقت
در ظرف ماه صورت نگرفته و در هر مورد هم مدت نکاح موقت از یکسال تجاوز میکرده و
بسیاری از اینگونه نکاحها مدت هیجده سال ادامه داشته و هر نوبت پس از انقضاء مدت
مقرر تجدید شده است. رسم نکاح موقت نیز مانند تعدد زوجات ممکن است در شهرستانها بیشتر از تهران معمول باشد و
رسومی هم که در مغرب بنام «ازدواجهای عرفی»
معمول است گاهی در ایران نظیر پیدا کرده است.
امروز
افق فکر زنان ایران در اثر تحولات دموکراسی بسیار وسیعتر از گذشته است و عده
دخترانیکه در دبستانها و دبیرستانها به تحصیل مشغولند روز به روز در افزایش
است. امروز متجاوز از ۲۰۰۰ نفر دوشیزه در
دانشگاه تهران و صدها دانشجوی دختر در دانشگاههای شهرستانها مشغول کسب علم و
هنرند. تمام دانشگاههای ایران مختلط است و پسران و دختران دوش به دوش یکدیگر به
تحصیل و مطالعه میپردازند. در سال ۱۳۳۷
دانشگاه تهران نخستین بار یک استاد زن برای راهنمائی دختران استخدام نمود
تا با استاد راهنمای مرد در خدمتی که به هر دو
محول است تشریک مساعی کند.
دختران
پیش آهنگ سالها است در ایران فعالیت دارند و هر سال برای دختران دبیرستانها و
دانشکدهها اردوهای تابستانی تشکیل میشود که اصول زندگی دستهجمعی و تعاون
اجتماعی را عملا در آن اردوها به مقام عمل و آزمایش درمیآورند. هر روز عده
زیادتری از زنان ایران به مشاغل مانند مانند آموزگاری، منشیگری و پرستاری وارد میشوند
و عدهای پزشک و وکیل دعاوی و نویسنده و شاعر و موسیقیدان زن در کشور ما وجود
دارد.
همانطور
که در فصل هشتم ذکر شده بانوان ایران روز به روز بر فعالیتهای اجتماعی خود میافزایند و
در تهران و سایر شهرهای بزرگ و کوچک در باشگاههای بانوان که در نقاط متعدد ایجاد
گردیده است شرکت میکنند. در سال ۱۳۳۸ خواهرم شاهدخت اشرف پهلوی شورای عالی زنان را
تشکیل داد تا فعالیتهای سازمانهای مختلفه زنان را در ایران با یکدیگر همآهنگ
سازند.
علاقه شخص من بر آن است که برای بانوان فرصت
بیشتر و مجال وسیعتری برای خدمات اجتماعی فراهم گردد و هدف من این است که زنان
نیز از همان حقوق اساسی مردان برخوردار باشند. در مسئله حق رأی برای زنان باید به
خاطر داشت که در کشور فرانسه تا سال ۱۹۴۴ زنان از شرکت در انتخابات محروم بودند ولی
کسانی که زنان فرانسوی را میشناسند هرگز نخواهند گفت که نفوذ سیاسی و اجتماعی
زنان فرانسوی از همان سال آغاز گردیده است. زنان کشور سوئیس هنوز در انتخابات شرکت
نمیکنند ولی این امر هرگز نشانه آن نیست که بانوان سوئیس از حقوق اجتماعی
محرومند.