اکنون باید اساس مسئله وضع اجتماعی زنان ایران
و خاورمیانه را مورد دقت قرارداد. باید ناگفته نگذاشت که در این کشورها اصطلاحات
«آزادی» و «تساوی زن و مرد» چندان با مفهوم واقعی و حقیقی آنها مورد استعمال
نیافته و همین استنباطات نادرست، خود به حقوق و آمال زنان لطمه وارد ساخته است.
بايد دید منظور از آزادی زن چیست؟ وقتی به سخنان بعضی از آنها که خود را طرفدار زن
معرفی میکنند گوش فرا داده میشود به ذهن آدمی اینطور
میرسد که غرض از آزادی زن اختیار نکردن شوهر و نداشتن فرزند و در صورت داشتن کودک
عدم توجه به تربیت او و نرفتن زیر بار هرگونه مسئولیتی است. اگر چنین باشد این
آزادیها برای هرزن ایرانی که بخواهد فراهم است و هیچ قانون یا رسمی جلوگیر آنان
برای تمتع از این آزادیها نیست. ولی سخن این است که زنان هوشمند و صاحب فکر
ایرانی این نحو آزادیها را مردود میشناسند. ومیدانند که درخلقت آنها امتیازات
خاصی است و همان امتیازات برای آنها مسئولیتهای مخصوصی به وجود آورده است.
مواهبی
که به جنس زن و مرد عطا شده تساوی بین آنها را برای صاحبان ذوق سلیم بدون مفهوم
ساخته و اگر زنان مفهوم «تساوی» و مفهوم «تساوی فرصت» را با هم مخلوط کنند به جنس
زن صدمه جبران ناپذیر وارد ساختهاند.
دین
مبین اسلام و سایر ادیان آسمانی نیز مردان و زنان را مکمل یکدیگر قرار داده است و
مسئله مساوات را با مفهوم اینکه زن و مرد از هر جهت یکسان هستند رد کرده و عقل
سلیم نیز این حقیقت بارز را پذیرفته است. میدانم بعضی از روانشناسان و دانشمندان
علمالاجتماع را عقیده بر آن است که اکثر اختلافات میان زن و مرد از آنجا بروز کرده
است که اجتماع بشر برای هر جنس وظایف متفاوتی مقرر داشته است. اما این نظر کلی
نیست و تنها به قسمتی از اختلافات متوجه است. زیرا اگر در رفتار دختران و پسران
خردسال که هنوز شرایط اجتماعی در آنها اثر نکرده است دقیق شویم شواهد روشنی در عدم
کلیت این نظر خواهیم یافت. چنانکه یک دوشیزه جوان اعم از اینکه از خانواده
ثروتمند یا فقیر یا متشخص یا گمنام باشد چون به دوران بلوغ میرسد برحسب خلقت آثار
دلربائی در او پدیدار میشود که ابداً باوضاع اجتماعی ارتباطی ندارد و نتیجه تفاوت
طبیعی جنس اوست و در حقیقت زیبائی حیات در اثر همین تفاوت و امتیاز پدیدار گشته
است. پس آنهائیکه طرفدار تساوی مطلق بین زن و مرد هستند مفاهیم کلمات را با
یکدیگر مخلوط میکنند و موانعی بزرگ در برابر پیشرفت زنان به وجود میآورند.
البته
مسئله تساوی فرصت و مجال برای مردان و زنان سخن دیگری است و مثلا اگر دوشیزهای
بخواهد در رشته فیزیک تحصیل کند باید بدون اینکه جنس وی در نظر گرفته شود فرصت و
امکان تحصیل آن رشته را داشته باشد. چنانکه دوشیزه دلربای ایرانی را میشناسم که
در کشور امریکا در همین رشته مشغول تحصیل بود و با یک جوان ایرانی که در رشته
روزنامه نگاری کار میکرد آشنا شده و چندی است با هم ازدواج کردهاند و آن زن اینك
تمام اوقات خو درا به امور خانهداری صرف میکند در صورتیکه فیزیکدان قابلی هم
هست.
بموجب
مقررات قانون جدید کار مصوب سال ۱۳۳۸
تساوی کار و تساوی حقوق زن و مرد اصل مسلم گشته و از این حیث تفاوتی بین زن و مرد
منظور نگردیده است. تساوی بین زن و مرد برای اشتغال به خدمات دولتی نیز روز به روز
بیشتر فراهم است چنانکه مثلا در وزارت پست و تلگراف شغل فروش تمبر پست به عهده
بانوان واگذار شده و میگویند عده زنانی که در آن وزارتخانه به کار منشیگری و
ماشیننویسی مشغولند از عده مستخدمین زن در ادارات پست کشور امریکا زیادتر است.
مؤسسات
و شرکتهای خصوصی نیز برای امور ماشیننویسی و دفترداری خود بیش از پیش از وجود
بانوان استفاده میکنند.