صفحات

جستجو در مندرجات کتاب

۱۳۹۶/۰۲/۱۹

(۱۲۵)



یکی از دو حزب بزرگ ایران حزب ملیون و دیگری حزب مردم است. هرچند در سیاست خارجی هیچ‌یک از این دو حزب طرفدار دسته و گروه معینی نیست ولی در مسائل داخلی و طرز حل آن مسائل با یکدیگر اختلاف سلیقه و عقیده دارند و آشکارا به رد عقاید و طرز عمل یکدیگر می‌پردازند. البته اختلاف عقیدہ درمسائل از شئون روش دو حزبی است زیرا در کشوری که بر موازین دموکراسی اداره می‌شود مردم باید در تعیین سرنوشت خود مداخله کنند و اغلب بهترین طریق انتخاب خط مشی عاقلانه همان مباحثه و توجه به عقاید و نظرات مختلف و متفاوت است و این مایه مسرت من است که می‌بینم احزاب کنونی ایران بتدریج آن ضعف قدیمی را کنار گذاشته‌اند و بجای آنکه به شخصیت افراد دقت داشته باشند به مرام و روش حزبی توجه دارند.

بعضی از افراد از احزاب ما انتقاد می‌کنند با این عنوان که این دو حزب از طرف مردم بنیان‌گذاری نشده و از طرف مقامات عالیه کشور تحمیل گشته‌اند. حتی برخی از بدبینان مدعی هستند که این احزاب دست نشانده مقام سلطنت و دولت هستند. این اشخاص به انگیزه اصلی تشکیل احزاب در کشوری مانند ایران که تازه در مسیر پیشرفت و ترقی افتاده است دقت نکرده‌اند.

در کشور ما با وجود مساعی روزافزونی که پدرم درامر تعلیم و تربیت و توسعه فرهنگ داشت و پیشرفت‌هائی که در این امر در دوران سلطنت من به عمل آمده هنوز بسیاری از افراد مردم بی‌سواد هستند، بعلاوه هنوز مفهوم دموکراسی پارلمانی و احزاب سیاسی برای ما تازگی دارد و در کشوری که سنن ملی در طرز زندگانی و سنخ فکر مردم تأثیر عمیق دارد فکری از این سخیف‌تر نیست که تصور شود ممکن است احزاب سیاسی ما یکباره از میان مردم و با دست مردم به وجود آیند و به رشد و نمو و کمال برسند. من چون شاه کشور مشروطه هستم دلیلی می‌بینم که مشوق تشکیل احزاب نباشم و مانند دیکتاتورها تنها از یک حزب دست نشانده خود پشتیبانی نمایم و چون مظهر وحدت ملی کشور خویش هستم می‌توانم بدون اینکه خود را منحصراً به یک حزب یا فرقه‌ای ارتباط دهم دو یا چند حزب را تشویق کنم که در کشور به فعالیت‌های حزبی بپردازند.

اینک باید دید آیا احزاب جدید ایران دست نشانده مقامی هستند یا نه. فرض کنیم که در ایران حزبی به دست رهبرانی که با مقام سلطنت یا دولت ارتباط دارند تشکیل یافته باشد و عده افراد آن به ده هزار نفر که به تناسب جمعیت کشور عده کثیری نیست بالغ گردد. این افراد مرامنامه حزب را مطالعه می‌کنند و به سخنان رهبران آن گوش می‌دهند و تنها از حزبی پشتیبانی می‌کنند که مرام آن را پسندیده باشند و هر گاه با آن موافقت نداشته باشند می‌توانند به طرق مختلف عدم رضایت خویش را اظهار کنند. مثلا ممکن است رهبران حزب را وادار  کنند که از رویه خویش دست  بردارند و یا خود از حزب کناره‌گیری نمایند و یا از فعالیت حزبی  دست بردارند و  یا رهبران دیگری را انتخاب کنند. هر گاه افراد حزب اراده نمایند می‌توانند بدون هیچ مانعی مؤسسین اولیه حزب را برکنار ساخته و حزب را طبق منویات خویش مجدداً تشکیل دهند و رهبران دیگری انتخاب نمایند.

بعضی اشخاص ساده و خوش باور تصور می‌کنند که حزب سیاسی که ده هزار یا صد هزار نفر عضو داشته باشد ممکن است بدون استعانت رهبران و گردانندگان بصیر یک‌دفعه به وجود آید، ولی این امر در هیچ کشوری سابقه ندارد و با اندک تأملی واضح می‌گردد که در کشورهای آزاد احزاب را رهبرانی که عده کثیری طرفدار دارند، به وجود می‌آورند. اما لزوم رهبران حزبی با اصل توسعه حزب در اجتماعات کوچک شهرستان‌ها و قصبات مباین نیست و برعکس احزاب سیاسی که در کار خود توفیق یافته‌اند، شب و روز کوشش کرده‌اند که در نقاط مختلف کشور افراد محلی را به طرف مرام خویش جلب کنند. اینک در ایران احزاب بزرگ ما به توسعه تشکیلات خود پرداخته و گذشته از جنبه ملی و عمومی خود دراستان‌ها و قراء و قصبات به تشکیل حوزه‌ها اقدام کرده‌اند و مایه مباهات است که بگویم ایمان حزبی بمعنی واقعی آن متدرجاً در تمام کشور ما به وجود آمده و افرادی از زن و مرد با شوق و علاقه‌ای که ویژه پیش‌قدمان است به فعالیت‌های حزبی که از مظاهر دموکراسی است همت گماشته‌اند.