برای
اجرای همین فکر، پدرم برنامه هائی تعلیماتی را که تا آنروز در ایران سابقه نداشت
به مقام اجرا گذاشت و دروس بهداشت و تعلیمات مدنی و خانهداری را در مدارس رواج
داد، تشکیلات پیش آهنگی پسران و دختران را تشویق کرد، و بوسیله رادیو و سایر وسائل
مخابراتی جوانان و کودکان را به وظیفهای که در خدمت به میهن داشتند و مجاهدت در
بهبود وضع زندگانی آشنا ساخت و برنامه وسیعی برای آموزش سالخوردان تنظیم فرمود.
از
سال ۱۳۲۰
شمسی که دوران سلطنت من آغاز گردید من نیز همان اصول کلی را که پدرم در امر تعلیم
و تربیت اتخاذ کرده بود مورد توجه و تعقیب قرار دادهام.
در
سال ۱۳۲۲
شمسی مجلس شورای ملی قانون تعلیمات اجباری رایگان را برای کلیه کودکان کشور تصویب
نمود.
هرچند
این قانون تا حدى برای کشور زود بود و هنوز عده آموزشگاهها و آموزگاران ما به آن
حد نرسیده بود که بتوان قانون را در سراسر کشور به موقع اجرا گذاشت ولی هدف آینده
تعلیم و تربیت را برای ما مشخص میکرد و وصول به آن را برای ما الزامآور میساخت.
دستگاه
آموزشی کشور از همان ایام روی به توسعه نهاده است چنانکه هزینه فرهنگ به یک پنجم
بودجه سالیانه کشور بالغ گردیده و این مبلغ بنظر من با مقایسه با آنچه در ممالک
راقیه برای فرهنگ خرج میشود بسیار قابل توجه است.
در
سال ۱۳۳۸
عده دبستانهای دولتی از ۸،۰۰۰
باب تجاوز میکرد یعنی نسبت به سال ۱۳۰۰
هیجده برابر شده بود وعده دبیرستان دولتی به ۱،۱۰۰ باب رسیده بود که بیست و سه
برابر سال ۱۳۰۰
شمسی است و اگر این پیشرفتها را که در ظرف مدتی کمتر از چهل سال به عمل آمده از
اقدامات بسیار مهم به شمار آوریم حمل بر مبالغه نخواهد شد. عده محصلین ایرانی نیز
که در دبستانها مشغول تحصیل بودهاند از یک میلیون تجاوز کرده و عده دانش آموزان
دبیرستانها و آموزشگاههای کشاورزی و مدارس هنرهای زیبا و موسیقی و علوم اداری به
۲۲،۵۰۰
نفر بالغ شده وعده آموزگاران و دبیران به ۴۵،۰۰۰ نفر رسیده است که یک سوم
آنها زن بودهاند.
در
قسمت تحصیلات عالیه علاوه بر ۱۱،۰۰۰
نفر دانشجو که در
دانشگاه تهران به تحصیل اشتغال دارند چندین هزار نفر جوان از دختر و پسر در
دانشگاههای نوبنیاد شهرستانها به کسب معلومات میپردازند و چند صد نفر هم در
دانشگاه جنگ مشغول فراگرفتن معلومات نظامی هستند. دانشگاه تهران مرکب از دانشکدههای
علوم طبیعی و ریاضیات و مهندسی و پزشکی و دندانپزشکی و داروسازی و کشاورزی و
دامپزشکی و حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی و ادبیات و هنرهای زیبا و علوم و فقه
اسلامی است. در دانشگاههای استانها، دانشگاه تبریز و شیراز و مشهد و اصفهان و
اهواز با وجود آنکه هنوز رشتههای تدریسی آنها نسبت به دانشگاه تهران محدود است (چنانکه
مثلا دانشگاه شیراز مرکب از دانشکدههای ادبیات و کشاورزی و پزشکی و علوم است) ولی
بسرعت در حال تکاملند و با روحیهای که ویژه پیشقدمان خدمات فرهنگی است دستگاه
آموزشی خود را توسعه میبخشند.
در سال
۱۳۳۳ در
دانشگاه تهران مؤسسه علوم اداری و بازرگانی با کمک آمریکائیها تأسیس یافت که قسمتهای
ویژه اداره امور عمومی و تربیت کارمندان در آن تدریس میشود و این رشتهها برای
کشوری مانند ایران که تازه در راه ترقی و پیشرفت قدیم نهاده حائز اهمیت فراوان
است. مؤسسات و مراکز دیگری نیز مانند مرکز مطالعات خاورمیانه و باستانشناسی و
بررسی و آزمایشهای روانشناسی و موسسه مطالعات اجتماعی و دفع مالاریا و بررسی اتمی
در دانشگاه تهران داير و مشغول کارند.