در سال ۱۳۳۶ بنیاد پهلوی را به شکل یک سازمان عامالمنفعه
و غیرانتفاعی به منظور ایجاد همآهنگی میان دستگاههائی که خدمات اجتماعی مورد
علاقه شخص من را به عهده دارند تأسیس کردم. این سازمان در حقیقت همان اداره سابق
املاک پهلوی است که توسعه یافته و سرمایه آن شامل سهام یا منافع حاصله از چند
مهمانخانه که غالباً پدرم بنا فرموده بود و کارخانههای سیمان و قندسازی و شرکت
بیمه ملی ایران و بانک و کشتیهای تجارتی و مؤسسات بازرگانی و صنعتی و پل
جدیدالاحداث بین خرمشهر و آبادان است که در اوایل سال ۱۳۳۹ گشایش یافت و پیش از احداث آن اتومبیلها و
کامیونهائی که میخواستند از خرمشهر به آبادان بروند مجبور بودند که با قطع دویست
و چهل کیلومتر مسافت بوسیله پل اهواز از رودخانه
عبور کنند. هزینه ساختمان این پل با روش معمول در آمریکا از حقالعبوری که از
اتومبیلها و وسایل نقلیه دریافت میشود، مستهلک خواهد شد.
درآمدهائی
که بنیاد پهلوى از این قبیل منابع بدست میآورد تماماً در امور خیریه صرف میگردد.
عدهای
تعجب میکنند که چرا یک مؤسسه خیریه به امور اقتصادی و صنعتی میپردازد و میپرسند
چرا بنیاد پهلوی بجای فروختن مهمانخانهها به اداره آن پرداخته و به ایجاد و اداره
خطوط کشتیرانی تجارتی (که در فصل پیش به آن اشاره شد) اقدام نموده و در کارخانههای
سیمان و قند سرمایه گذاری کرده است.
برای
این سئوالات دو جواب است: اول اینکه با اجرای سریع برنامه تقسیم املاک اختصاصی من،
باید به جای درآمدی که سابقاً از طریق اجاره این املاک تحصیل و صرف امور خیریه میشد
منابع عایدی جدیدی تدارک شود.
در
فصل آینده راجع به برنامه تقسیم املاک سلطنتی مشروحاً صحبت خواهیم کرد و در اینجا
کافی است اشارہ شود که هروقت یک کشاورز از املاک سلطنتی صاحب قطعه زمینی میشود
اجاره بهائی که باید به بنیاد پهلوی برسد به همان نسبت تقلیل مییابد. برای من
چیزی از این مسرتانگیزتر نیست که املاک خود را بین کشاورزان شایسته تقسیم کنم.
ولی در عین حال میل ندارم در اجرای برنامههای مهم دیگر خود مانند برقراری هزینههای
تحصیلی برای دانشجویان دانشگاه و نظائر آن بواسطه نقصان عوائد، وقفه حاصل شود و از
همین نظر بنیاد پهلوی را تشویق میکنم که منابع درآمد جدیدی تحصیل و نقصان اجباری
عوائد و املاک را جبران نماید. این کارهای سرمایهگذاری بنیاد پهلوی نظیر عملیات
سازمانهای خیریهٔ جهان متمدن مانند بنیاد فورد و راکفلر در امریکا و یا بنیاد
نافیلد در انگلستان است.
ثانیاً
بنیاد پهلوی تنها به خاطر کسب درآمد برای امور خیریه وارد عملیات اقتصادی و صنعتی نمیشود
بلکه منظوری دیگر هم دارد و آن این است که طرحهائی را به موقع اجرا بگذارد که
سرمشق و مایه تشویق سرمایهگذاران دیگر باشد. مثلاً در تاریخ عصر اخیر کشور من این اولین بار است
که کشتیهای تجارتی بنیاد پهلوی با پرچم ایران در دریاها آمد و رفت میکنند. بنیاد
پهلوی با ایجاد کارخانه سیمان از نظر حسن اداره و مجهز بودن آن با وسایل جدید
بمنزله نمونهای برای تاسیسات مشابه است و به همین کیفیت مهمانخانهای که این
سازمان اداره میکند برای جلب سیاحان و تشویق جهانگردان به مسافرت و توقف در کشور
ما است.
بمنظور
حل مشکل مسکن در تهران و برای اینکه به افرادیکه درآمدشان کم است نمونههائی از
خانههای کم قیمت نشان داده شود بنیاد پهلوی اقدام به ساختن صد خانه نمونه در حومه
تهران نموده است. در نواحی فقیرنشین شهر نیز بنیاد پهلوی رستورانهای ارزان قیمتی
دایر کرده است که در روزهای زمستان که کار کمتر است هزاران کارگر خوراک کافی با بهای نازلی که از هفت ریال تجاوز نمیکند
به دست میآورند.