بدیهی
است از نظر فرصت و مجال و توانائی بدنی زن و مرد در اصل تساوی نميتوان مبالغه کرد.
چنانکه مثلا در میان ملل متمدن زنان را به کارهای سنگین ساختمانی نمیگمارند.
ممکن است بعضیها این ممنوعیت را به عدم تساوی تعبیر کنند، ولی مردم فکور آن را یک
نوع اصلاح و تعدیلی میبینند که تمدن و دانش جدید در اصل تساوی لازم شناخته است.
در قانون کار کشور ایران نیز همین نظر اعمال و محدودیتهائی مخصوص در شرائط کار
زنان و کودکان مقرر داشته است.
مسائل
یا اصطلاحاتی مانند «آزادی زنان» و «تساوی زن و مرد» باید در محیط خانواده نیز با دقت
مورد تفسیر واقع شود. برخی از مردم مدعی هستند که بانوان آمریکائی از نظر شرائط و
مناسبات بین زن و شوی از تمام زنان دیگر جهان آزادترند. ولی من با آنکه برای زنان
آمریکائی احترام زیاد قائلم درچهره آنها نیز آثار و علائم ناراحتی و تشویش خاطر بسیار دیدهام و این حقیقت را نمیتوان
انکار کرد که در میان ملل بزرگ گیتی در آمریکا طلاق بیشتر از همهجا صورت میگیرد
و بطور متوسط از هر سه فقره ازدواج یک فقره به طلاق منجر میشود. از آمریکا
اطلاعات و معلومات بسیار میتوان فراگرفت ولی شک دارم که درباره زناشوئی موفقیت
آمیز نیز از آن کشور بتوان درسی آموخت. آنچه از آن به «تساوی» تعبیر میشود وقتی
به دو موجود مانند زن و شوی اطلاق شود که از حیث خلقت با یکدیگر متفاوتند معنی و
مفهوم واقعی پیدا نمیکند. زیرا زن و مرد مکمل یکدیگرند و وقتی دراثر زناشوئی این
کمال پدید آید بسیار دلپذیر و زیبا خواهد بود.
در اغلب کشورها شوهر عهده دار امور خانواده است
و آنچه من به تجربه دریافتهام این است که در تمام گیتی از باختر و خاور کسانیکه
در اثر ازدواج خوشبخت شدهاند در این نکته با یکدیگر اتفاق عقیده دارند. درهر حال
امید من این است که مردم ایران درامر ازدواج و تشکیل خانواده و وظیفه بانوان
کورکورانه از جهان باختر تقلید نکنند. میل من این است که جنبههای خوب زندگانی
جهان متمدن را اقتباس کنیم ولی نه آن مسائلی که بنیان مستحکم زندگانی خانوادگی
ایرانی را برهم ریزد و نه تا آن حدود که رشتههای بهم بافته آن را از هم بگسلاند.
برخی از زنان جاهل و گمراه ایرانی و خارجی تصور میکنند که منظور از آزادی،
توانائی آنها در اقناع هوا و هوس و تمنیات نفس خودپسند آنها است ولی
حقیقت مسئله آن است که زنان هر حق تازهای به دست آورند مسئولیت جدیدی برای آنها
بوجود میآورد و اگر در هنگام دوشیزگی نمیتوانستهاند از تعهد آن مسئولیت سر
باززنند در هنگام ازدواج بطریق اولی نمیتوانند از زیر بار وظائفی که برای آنها به
وجود میآید شانه خالی کنند.
در
دوران گذشته مسئولیت زنان ایرانی که در اندرونها میزیستند بسیار ساده و محدود
بود. زیرا شوهران و خدمتگزاران متعدد وسایل آسایش را از هر جهت فراهم میساختند و
بار هر زحمتی را از دوش وی برمیداشتند. ولی زن دانشمند امروز وظائف دشواری را در
برابر خویش مشاهده میکند: زیرا نخست باید برای شوهر خویش همسری باشد یعنی نه تنها
وظیفه همبستری را انجام دهد بلکه رفیق و شریک حیات معنوی و ذوقی شوهر باشد.
مسئولیت بزرگ دیگری که به عهده اوست تربیت فرزندان در سالهائی است که سرشت و طینت
و اخلاق طفل باید بروز و ظھور نماید و اوست که باید برای کودکان کانون عشق ومحبت
وسرچشمه ذوق و منبع فضیلت باشد و اصول و مبادی اخلاقی را که در دنیای کنونی طفل را
به حوزه بزرگ اجتماع وارد میکند به آنها بیاموزد. از اینها گذشته زن ایرانی باید
در تجدید حیات کشور خویش سهمی داشته باشد و در امور خیریه و عامالمنفعه خدمتی را
تعهد نماید. و این خدمت را بدون کبر و نخوت یا توجه به مقام و منزلت خویش در کمال
گشادهروئی و طیب خاطر انجام دهد و مردم عادی و مخصوصاً آنان
را که در دهکدهها و روستاها زندگی میکنند مورد شفقت خویش قرار دهد.
من
به آینده زنان بینظیر ایران که بسیاری از آنها به عقیده متخصصین علمالجمال
زیباترین زنان جهانند ایمان دارم. به نظر من زن ایرانی میتواند، با نگاهداشتن
جنبهٔ نسوانیت، خویشتن را به آن مقام برساند که در سربلندی و پیشرفت جامعه مترقی
ایران کنونی مصدر خدمات و مسئولیتهائی باشد که همه جا مایه سرافرازی و افتخار
اوست.