اقداماتی که پدرم برای ترقی و پیشرفت معنوی
بانوان به عمل میآورد طبعاً با مخالفتهائی مواجه میگردید ولی با آن شهامت
و دوراندیشی فطری که داشت موانع را از پیش برداشته و راه را هموار میساخت. چنانکه
مثلا در سال ۱۳۰۷ که
مادرم به زیارت عتبه منوره حضرت معصومه علیهاالسلام به قم مشرف شده بود با وجود
آنکه خود و همراهانش در نقاب بودند ولی باز چون چادرشان کمی کوتاه بوده از طرف
بعضی از متعصبین جاهل مورد طعن و توهین قرار گرفتند. بمجردیکه این خبر به تهران
رسید پدرم با چند کامیون سرباز به آن شهر رفت و عامل آن اهانت را شخصاً تنبیه
فرمود.
پدرم
بدواً به رفع حجاب زنان اقدام کرد و در اثر تشویق و تحریض وی در سال ۱۳۰۹ نخستین بار بعضی از بانوان
طبقه اول در خانههای خود و مجالس مهمانی به لباس زنان اروپائی درآمدند و عدهٔ کمی
هم جرئت کرده بدون حجاب در خیابانها ظاهر میشدند. در سال ۱۳۱۳ آموزگاران و دختران دانش
آموز از داشتن حجاب ممنوع شدند و افسران ارتش با زنانی که حجاب داشتند راه نمیرفتند.
بالاخره روز ۱۷ دی
۱۳۱۴ پدرم با اعلام کشف حجاب قدم نهائی را در این
راه برداشت و از مادر و خواهرانم خواست که بدون حجاب همراه وی در یکی از جشنهای
مهم رسمی کشور حاضر شوند. جشن مزبور به مناسبت اعطای دانشنامه به بانوانی که از
دانشسرا فارغالتحصیل شده بودند برگزار میشد و موقع بسیار مناسبی برای اعلام این
تصمیم عمومی بود. پدرم که هیچگاه به ایراد نطقهای مفصل و طویل عادت نداشت در آن
روز نطق مختصری به شرح زیر ایراد فرمود :
«بینهایت
مسرورم که میبینم خانمها در نتیجه دانائی و معرفت، به وضعیت خود آشنا شده و پی
به حقوق و مزایای خود بردهاند. ما نباید از نظر دور بداریم که در سابق نصف جمعیت
کشور ما به حساب نمیآمد و نصف قوای عامله کشور عاطل بود. هیچوقت احصائیه از زنها
برداشته نمیشد مثل اینکه زنها افراد دیگری بودند و جزو جمعیت ایران به شمار نمیآمدند.
فقط در یک مورد از زنها احصائيه برداشته میشد و آن موقعی بود که وضعیت ارزاق
مشکل میشد و برای تأمین آذوقه سرشماری میکردند. شما خانمها این روز را یک روز
بزرگ بدانید و از فرصتهائی که دارید برای ترقی کشور استفاده نمائید. شما خواهران
و دختران من تربیت کنندهٔ نسل آینده خواهید بود و شما هستید که میتوانید
آموزگاران خوبی باشید و افراد خوبی از زیر دست شما بیرون بیایند. از تجمل و اسراف
بپرهیزید، سادگی را پیشه خود سازید، کمک و یار مردها باشید، به اقتصاد و صرفه جوئی
در زندگی عادت نمائید و بتمام معنی مفید به حال مملکت باشید.»
تا
آنجائیکه اطلاع دارم این اولین باری بود که در تاریخ جدید ایران بانوان بدون حجاب
در مراسم رسمی عمومی شرکت میجستند. و پر واضح است که موفقیت در این آزمایش بزرگ
مرهون نیروی ابتکار پدرم و تا درجهای مدیون شجاعت مادر و خواهرانم بود که در
برابر رسوم کهنه که مورد حمایت اکثریت مردم از جمله بسیاری از روحانیون بزرگ ورجال
کشور بود قيام کنند.
اما
رضاشاه میدانست که بسیاری از مردم ترقیخواه کشور و روحانیون دانشمند و کسانی که
در خارجه یا در تهران در مدارس خارجی تحصیل کرده بودند طرفدار تصمیم عاقلانه وی
هستند.
اقدام
رضاشاه موفقیت کامل یافت و متعاقب آن پدرم دستور منع حجاب را صادر کرد. بموجب این
دستور هیچ زن و یا دوشیزهای حق پوشیدن چادر و نقاب نداشت و اگر زنی با روبنده و
چادر در کوچه پیدا میشد پاسبان از وی تقاضا میکرد که روبند خود را بردارد و اگر
امتناع میکرد جبراً چادر او را برمیداشتند و تا زمانی که پدرم سلطنت میکرد در
سراسر کشور این منع برقرار بود.