دوم
اصلاح وضع امتحانات و تغییر شیوه فعلی است.
در تمام دستگاههای فرهنگی امتحانات پایه تحصیلات و درجه لیاقت دبیر و
آموزگار را در امر تعلیم مشخص میکند و این است که بتدریج از این تمرکز کاسته میشود
ولی باید در طرز امتحانات نیز تغییرات اساسی داده شود و بجای توجه به محفوظات دانشآموزان
نیروی آنها در تجزیه و تحلیل و اظهار نظر در مسائل مورد آزمایش قرار گیرد.
امتحاناتی که طبق روش نوین عصر امروز از شاگردان به عمل میآید موجب تشویق معلمان
در دقت در کار نیز هست و در نتیجه درس را طوری خواهند داد که در شاگردان ملکه تعقل
و استنباط و میل به بحث و مذاکره پرورش یابد.
چاره
سوم که از همه مهمتر است تربیت معلمین شایسته و بامعلومات است. معلومات بسیاری از
معلمان دبیرستانها خود از دوره کامل متوسطه بیشتر نیست. هرچند باید به خاطر داشت
که بسیاری از آنها معلومات خود را از راه تجربه و مطالعات خارج کاملتر کرده و عده
کثیری نیز از دورههای تابستانی و یا کنفرانسهای آموزشی به توسعه اطلاعات خویش پرداختهاند
چنانکه مثلا در تابستان سال ۱۳۳۸
متجاوز از ۱،۵۰۰
نفر از دبیران مدارس متوسطه در کنفرانسی که در تهران تشکیل گردید شرکت جسته بودند.
با
آنکه دبیران مدارس متوسطه رویهمرفته خدمات ذیقیمتی به کشور انجام میدهند باز
باید برای بالا بردن سطح معلومات آنها اقدامات مؤثری به عمل آورد چنانکه قبلا نیز
اشاره کردم احتیاج ما به توسعه دانشسرایعالی تهران نه تنها برای تربیت و آماده
کردن معلم دانشسراهای مقدماتی است بلکه باید معلمین شایستهای نیز برای مدارس
متوسطه در این مؤسسه تربیت شوند. ضمناً از طریق دیگری نیز میتوان بر عده دبیران
تحصیل کرده افزود و آن استخدام صدها از جوانان ایرانی است که در خود کشور و یا در
خارج از ایران از دانشگاهها در رشته علوم طبیعی و هنرهای زیبا و ادبیات و علوم
اجتماعی فارغالتحصیل شدهاند و باید آنها را با روش صحیح به رموز معلمی و آموزش و
پرورش آشنا سازیم و برای تدریس در مدارس متوسطه آماده نمائیم و همانطور که در
اوائل این فصل اشاره کردم در دانشگاههای استانها نیز بوسیله تأسیس دانشسراهایعالی
عده کثیری را برای دبیر دبیرستانها تربیت کنیم و کوشش و مجاهدت مخصوصی به عمل
آوریم که عده زیادی از بانوان جوان نیز برای تدریس در مدارس ابتدائی و متوسطه
ترغیب و تشویق شوند. مردم کشور و دانشجویان نیز میتوانند در امر توسعه تعلیمات
متوسطه و ابتدائی با دولت مساعدت کنند. ساختمان دبیرستانها معمولا بزرگتر و
پرخرجتر از دبستانها است و نمیتوان آنها را فقط بوسیله کمک مردم بنا نمود ولی
برای تسریع در کار ساختمان باید، مردم هر محل را تشویق و ترغیب نمائیم که با
واگذاری زمین و تهیه مصالح ساختمانی و مساعدت مالی و واگذاری مسکن برای آموزگاران
و سایر کمکهای ممکن با دولت همکاری و دستیاری کنند. همینکه ساختمانهای مزبور
آماده گشت میتوان نگاهداری و حفظ آنها را هم تاحدود امکان به عهده خود دانشجویان
محول ساخت و ماهانهٔ مختصری نیز برای مرمت بنا و سایر مصارف ضروری از هر یک دریافت
نمود. با این ترتیب هم در بودجه فرهنگ صرفهجوئی میشود، هم دانشجویان را به قبول
مسئولیت اجتماعی و اداره امور آشنا توانیم ساخت.
به
نظرمن تعلیم حرفههای دستی را باید به دانشآموزان دبیرستانهای فنی و کشاورزی
منحصر نسازیم بلکه باید تمام شاگردان دبیرستانها را با این رشتهها آشنا ساخت.
شاید دختران به فراگرفتن فن رسم و نقاشی و موسیقی رغبت داشته باشند ولی باید
مراقبت کرد که عموم دختران دانشآموز علاوه بر آن فنون اصول خانهداری را فرا
گرفته و در آن تمرین و ممارست کنند.