دیری
نگذشت که گزارشهائی به من رسید که دولت عایدات املاک را صرف پرداخت حقوق کارمندان
میکند و یک ریال از این عوائد برای امور خیریه باقی نمیماند. بنابراین پس از
اندیشه بسیار مصمم گشتم املاک را از دولت پس گرفته و با شرایط ساده و آسان به
کشاورزانی که در همان املاک به امر زراعت مشغول بودند بفروشم.
اما
این امور تنها با حسن نیت به نتیجه مطلوب نمیرسد و دریافتم که اگر تنها زمین بین
روستائیان تقسیم شود بر وخامت وضع زندگی آنها خواهد افرود و شرط موفقیت برای خرده
مالک مانند یک کشاورز عادی آن است که به
او هم کمک مالی و هم راهنمائیهای فنی بشود. در اثر این اندیشهها به نظرم آمد که
با وجوهی که از فروش زمین و املاک اختصاصی به کشاورزان جمعآوری میشود باید
بانکی تاسیس کرد که بتواند به روستائیان که تازه صاحب زمین شدهاند وام بدهد و کمکهای
لازم دیگر بنماید.
در
سال ۱۳۳۰
فرمانی مشعر بر تقسیم و فروش بیش از دو هزار قریه و آبادی از املاکم صادر نمودنم و
در سال ۱۳۳۱
بانک عمران و تعاون روستایی را که معمولا بانک عمران خوانده میشود تشکیل دادم و
در همان سال تقسیم قراء و قصبات متعلق به بنیاد پهلوی در ورامین واقع در جنوب
تهران آغاز گردید. چنانکه در فصل پنجم اشاره کردم دیری از این اقدام نگذشته بود
که مصدق برنامه تقسیم اراضی را متوقف ساخت اما پس از سقوط وی مجدداً اجرای این
برنامه دنبال شد چنانکه تا اواسط سال ۱۳۳۷ بیش از ۲۰۰،۰۰۰
هکتار زمین مزروعی بین ۲۵،۰۰۰ نفر روستائی تقسیم گردید.
تا
آنجا که من اطلاع دارم این نخستین باری است که در کشوری برنامه تقسیم املاك به
نحوى اجرا میشود که وجوه حاصله از فروش اراضی مجدداً به بانک عمران ریخته میشود تا به مصرف تقویت
بنیه مالی کشاورزانی که تازه صاحب زمین شدهاند برسد. از نظر تازگی این اقدام،
برای بعضی سوءتفاهم ایجاد شده است که شاید این عمل بمنظور آن بوده است که اراضی
نامرغوب و بی حاصل به قیمت سنگین به فروش برسد. برخی نیز به این اندیشه غلط افتادهاند
که شاید غرض اصلی از ایجاد بانک عمران تحصیل منافع بوده است. عدهای از مردم تنگنظر
هم که به اعمال و کردار انسانی جز با بدبینی نمینگرند، پنداشتهاند که در این
کار علتی نهانی بوده است که برای آنها نامعلوم است.
چون
فکر من در تقسیم املاک در ایران تازگی دارد لازم است طرز اجرای آن بطور کامل و
دقيق آشکار گردد: مرحله اول اجرای این برنامه آن است که اراضی به قطعاتی که از
لحاظ اقتصاد کشاورزی قابل بهرهبرداری باشد یعنی به مساحتی که محصول را برای معاش
یک کشاورز و خانوادهاش کفایت کند تقسیم میشود. قیمت هر قطعه بوسیله مقوّمین
متخصص و خبره معین میشود و معمولا قیمتی که تعیین میگردد از قیمت روز کمتر است. سپس قطعات مزبور فقط به
کشاورزانی که عملا در آن اراضی به کشت و زرع مشغولند فروخته میشود و فروش اراضی به
ملاکین و سفتهبازان شدیداً ممنوع است.
باید در این نکته تأکید شود که منظور من از این
برنامه آن نیست که املاک خود را به رایگان به اشخاص واگذار کنم زیرا از نظر
روانشناسی و رابطه علت و معلول یک چنین اقدامی به عقیده من نتیجه مطلوب نخواهد
داشت.
بجای
یک چنین اقدامی، اراضی مزروع با بیست درصد تخفیف از قیمت تعیین شده به فروش میرسد و کشاورزان تازه
مالک، بهای زمین را در بیست و پنج قسط سالیانه به بانک عمران میپردازند و بانك برای تأمین
مخارج اداری در پانزده سال اول سالیانه معادل یک درصد بعنوان حق العمل دریافت میکند.
بانک عمران به شکل یک مؤسسه غیرانتفاعی تأسیس شده و سرمایه آن ۹۷،۵۰۰،۰۰۰ ریال است که نصف آن پرداخت گردیده است. باوجود آنکه من قسمتی از سرمایه
این بانک را شخصاً پرداختهام ولی نه من ونه کسان دیگری که در این بانک سرمایهگذاری
کردهاند هیچگونه سود یا منفعت یا بهرهای از بانک دریافت نمیکنیم.