در ایران روح دموکراسی با کیفیت بدوی آن همیشه
وجود داشته است و هرچند توضیح این روحیه آسان نیست اما در وجود آن تردیدی نمیتوان
داشت زیرا ما ایرانیان به استقلال فردی علاقهمندیم و استقلال فردی دیگران را نیز
محترم میشماریم.
مثلا در خانوادههای ایرانی خدمتکار خود را یکی
از افراد خانواده میداند و افراد خانواده هم او را به همین چشم مینگرند. این
خدمتکار با صاحب خانه در اداره امورخانه یا ملک وارد مذاکره و حتی مشاجره دوستانه
میشود و عقاید خود را بی پروا اظهار میدارد و قرنها است که این رویه عادی و
طبیعی تلقی شده است.
با وصف
این، چنانکه قبلا گفته شده در اوائل قرن بیستم ملت ایران مصمم گشت مؤسسات سیاسی و
دموکراسی را بنیان نھد. انقلاب مشروطیت ایران سنت قدیمی سلطنت را حفظ نمود ولی در
آن از نظر همآهنگی با روش معمول جهان غرب اصلاحاتی به عمل آورد و به حکومتی که از
طرف مردم انتخاب شود توجه نمود
.
هرچند در دوران انقلاب قسمت عمده مردم ایران مفهوم
حکومت انتخابی را بواقع نمیدانستند، ولی از سلطنت قاجاریه به تنگ آمده و خواستار
تغییر و تجدید حکومت بودند. در آن موقع مردم عادی دریافته بودند که قاجاریه برای
خویش کوچکترین مسئولیت اخلاقی نسبت به مردم و بهبود کشور قائل نیستند و طبقات
مختلف ملت میدانستند که قاجاریه کشور عزیزشان را اسیر اغراض و مطامع بیگانگان و
مخصوصاً روسها ساخته و افراد ملت فدای خودخواهی و مطلقالعنانی و اسراف و تبذیر
آنها شدهاند و از همین جهت از انقلاب مشروطیت که سدی در مقابل استبداد قاجاریه
تشکیل میداد استقبال نمودند.
رهبران
انقلاب که بیشتر افراد تحصیل کرده بودند در ضمن پشتیبانی از آن انقلاب هدفهای
عالیتری نیز داشتند و میخواستند سازمان سیاسی کشور را بر اصول متداول در جهان
غرب استوار سازند زیرا معتقد بودند که برای حفظ استقلال و رفاه اقتصادی و اجتماعی
ایران راهی دیگر نیست.
اکثر
انقلابیون ایران معتقد بودند که اصول سیاسی معمول در جھان غرب را میتوان با مبادی
اسلامی همآهنگ ساخت. مثلا یکی از پیشروان انقلاب ایران که افکار وی در مردم
تأثیری بسزا داشت، سید جمالالدین است که از طرفداران جدی اسلام بوده و تأکید میکرد
که باید اصول دموکراسی غرب در حدودی که فلسفه اسلامی مقرر ساخته و بدون آنکه به
اصول مسلم اسلامی مانند اتحاد بین دولت و مذهب خللی وارد سازد استوار گردد.
درمیان
رهبران و زعمای بزرگ مشروطه طلبان عدهای از روحانیون دانشمند و منورالفکر مانند
مرحوم آقا سید عبدالله بهبهانی و مرحوم سید محمد طباطبائی نیز از فراز منابر علیه
ستمگری و اعتساف سخن رانده و مردم را ارشاد مینمودند.
با وصف
آنچه گفته شد هنگامیکه انقلابیون پیروز گشته و خواستند قانون اساسی را تنظیم کنند
اختلاف مشرب وسليقه در میان آنها پدیدار گشت. آرمانهای میهنپرستی و دموکراسی و
مدارا و مماشات و حکومت قانون و آزادی فردی در مقابل ظلم و اعتساف و فساد و تنبلی
و خیانت که روش حکومت استبدادی بود، در عالم معنی بسیار فریبنده بود ولی همینکه
خواستند این آرمانها را در مواد قانون اساسی بگنجانند مورد مخالفت علمای محافظهکار
قرار گرفت و آنها را بدعت سوء و مخالف شأن کشور اسلامی ایران قلمداد نمودند.
عاقبت
طبقه منورالفکر و بازرگانان و دانشجویان و طبقات مختلف اصناف و سایر طرفداران
مشروطیت پیروز شدند و در ۲۵ مهر ۱۲۸۵
شمسی اولین جلسه نمایندگان ملت درحضور مظفرالدین شاه تشکیل گردید. این مجلس بوسیله
کمیسیونی که از میان افراد خود انتخاب کرده بود قانون اساسی ایران را تدوین کرد و
مظفرالدین شاہ آن را توشیح نمود. بدین ترتیب فصلی نوین در تاریخ سیاسی ایران باز گشت
و نخستین دموکراسی پارلمانی غربی با سنت باستانی سلطنت که ویژه این سرزمین است همآهنگ گردید.