صفحات

جستجو در مندرجات کتاب

۱۳۹۶/۰۲/۱۹

(۱۷۲)



طبق روایات کهن ایرانی مرد و زن از یک نهال و بطور مساوی خلق شده‌اند. و پس از خلق، اولین فکری که در مخیلهٔ آنها خطور کرد آن بود که هر یک بطور متساوی در آسایش و ایجاد مسرت دیگری بکوشد. ظاهر آن است که زنان که نصف جمعیت ایران را تشکیل می‌دهند همواره در ایرانیان نفوذی عمیق داشته‌اند. چنان‌که مثلا بگفته پلوتارک هنگامی‌که لشکریان کوروش در یکی از جنگ‌ها از ماد‌ها شکست خورده و عقب‌نشینی کرده بودند خواستند به یکی از شهرهای نزدیک پناه برند ولی همین‌که به دروازه‌های شهر نزدیک شدند خویشتن را مواجه با عده‌ای از زنان آن شهر دیدند که با لحن سرزنش‌آمیزی فریاد می‌زدند: «ای بزدلان هزیمت یافته کجا می‌آئید؟ در شهر ما هرگز برای کسانی مانند شما جا نیست». این طعنه لشکریان مغلوب را برانگیخت که مجدداً به میدان جنگ شتافته و دشمن را از پای درآورند. در اثر این واقعه کوروش کبیر مقررساخت که هر بار از شهر مزبور عبور کند به هر یک از زنان ساکن آن شهر یک سکه طلا بدهند.

اندکی پیش از حملهٔ اعراب به ایران، دو تن از بانوان ایرانی مدت کوتاهی به تخت سلطنت نشستند و پس از استیلای اعراب و رواج دین مبین اسلام نیز نفوذ زنان در جامعه ایرانی بهیچ‌وجه از میان نرفت و درجه نفوذ آنان منوط و متناسب با شخصیت خود زن‌ها بود. در کشور باستانی ما از قرون پیشین تا عصر امروز زن در خانواده تسلط بسیار داشته و من خود  شاهد این سلطه و نفوذ بوده‌ام زیرا کسی مردی قوی اراده‌تر از پدر من ندیده بود و با وجود آن در زندگانی خانوادگی ما نفوذ مادرم بر همه تفوق داشت.

در اکثر خانواده‌های ایرانی یک‌نوع حکومت زن برقرار است. مادران مخصوصاً به پسران خود نفوذ فراوان دارند و پسران غالباً در کارها با آنان مشورت می‌کنند. یکی از بانوان نویسنده انگلیسی در یکی از آثار خود که در سال ۱۹۳۰ انتشار داده می‌نویسد:

«در تمام کشور ایران پسران بالغ ایرانی مودب و فروتن هستند و نسبت به مادران خود علاقه‌ای شبیه به فدویت دارند»  و این گفته حقیقتی است که در آن شائبه هیچگونه مبالغه نمی‌رود.

حاجت به ذکر نیست که من به مادرم دینی بیش از حساب دارم. در بیماری ‌سخت دوران کودکی که سابقاً ذکر آن رفت او همواره کنار بستر من بیدار می‌نشست و اینک در برابر دیدگان باطن خود وی را مجسم می‌بینم که قرآن بر سر گرفته و برای عافیت من دست توسل به دامان پروردگار دراز کرده است. در طول مدت حیات مادرم مرا در انتخاب طریق صواب یاوری کرده و به ثبات عقیده و عدم تزلزل و کوشش و مجاهده و پایداری تشویق نموده است.

زنان ایرانی به تناسب شخصیت خود همواره دارای قدرت و نفوذ بوده‌اند و گاهی این قدرت هم به ضرر خود و خانواده آنها تمام شده است. به نظر من ذکر اینکه زنان ایرانی دارای حقوقی نیستند کاملا سخیف است و در حقیقت بانوان ما دارای مزایا و حقوقی هستند که خواهران اروپائی آنها اغلب از آن محرومند. مثلا زن ایرانی حق دارد که به نام خود ثروت و زمین داشته باشد و شخصاً بدون مداخله دیگری هرگونه تصرفی در آن بنماید. همچنین واحد خانواده که نه تنها شامل شوهر می‌شود بلکه فرزندان و منسوبان نزدیک هم جزو آن است نسبت به مادر و نگاهداری او یک نحو تعهد و فریضه اخلاقی دارد و حتی زنان صیغه نیز که چنان‌که گفته خواهد شده بتدریج از میان رفته و بندرت یافت می‌شوند در قباله خود از حقوق مالی که نظیر آن کمتر در مغرب زمین دیده می‌شود بهره‌مندند و فرزندان آنها نیز بر خلاف کودکان غیرقانونی دیار مغرب از تمام حقوق و مزایای فرزندان زنانی که به عقد دائم درآمده‌اند برخوردارند.