در اثنای جنگ بینالملل دوم و بعد از آن در
کشور ایران اتحادیههای کارگری مانند قارچ در همه جا و هر گوشه و کناری سبز شدند.
ولی به چندین جهت نتیجه نامطلوبی داشتند زیرا همانطور که قبلا نیز اشاره کردم اغلب
آنها تحت تاثیر و نفوذ حزب توده واقع شدند و از طرف دیگر کارفرمایان ایرانی
غالباً نسبت به روح دموکراسی و اتحادیه کارگران رفتاری مرتجعانه در پیش گرفتند و
گاهی از روی عمد و زمانی از روی بی اطلاعی رویههای شدیدی را که به ضدیت با
اتحادیههای کارگری در انگلستان و آمریکا در ایامی معمول بود که هنوز این اتحادیهها
صورت قانونی و رسمی پیدا نکرده بودند اتخاذ کردند و بجای آنکه به تقاضای کارگران
برای افزایش مزد یا بهبود وضع زندگانی با دیده شفقت و مساعدت بنگرند عدهای از
اوباش را در کارخانههای خود استخدام میکردند تا به ارعاب کارگران بپردازند. این
مردم از کارگران زحمت کش مزد بیشتر دریافت میکردند و وجوهی که باید صرف انجام
تقاضاهای مشروع کارگران بشود به اینگونه مردم موذی و خطرناک پرداخت میگردید.
در
آن ایام اتحادیههای کارگرها به احزاب سیاسی ما شبیه بودند که بجای توجه به مرام
ومقاصد عمومی توجهشان به اشخاص بود و گاهی یکی از سران اتحادیهای موقتاً
مورد محبوبیت کارگران قرار میگرفت و اتحادیهای که او بر آن ریاست داشت رونق
مخصوص پیدا میکرد و همه به دور او جمع میشدند. چندی بعد که از قدرت او کاسته میشد
یا فوقالعاده نیرومند میگردید و یا کارگران از طرز کار او که بدون هیچ گونه هدف
و نقشه بود خسته میشدند از دور او پراکنده گشته و گرد شخص دیگر که درنداشتن هدف و
عدم توجه به رفع دشواری کارگران با شخص اول هیچ تفاوتی نداشت جمع میشدند و پرواضح
بود که تشکیل اتحادیههای درست که به مسئولیت خویش آشنا باشند با این کیفیت
غیرممکن بود.
شرط
عقل آن است که اتحادیههای کارگری از احزاب سیاسی برکنار و هدف اصلی آنها این باشد
که اوضاع اقتصادی اعضاء خود را بهبود بخشند و امور کلی و دامنه دار سیاسی را به
احزاب واگذار کنند، زیرا چون ممکن است که عدهای از افراد اتحادیهای طرفدار یک
حزب و عدهای پشتیبان حزب دیگر باشند، طبعاً در اتحادیه اختلافاتی بروز خواهد کرد
و بستگیهای حزبی مایه تضعیف آنها خواهد گردید.
اما
از طرف دیگر بین اتحادیههای کارگری و احزاب سیاسی از نظر اداره امور داخلی مشخصات
مشترکی وجود دارد. هر دو باید برنامههای مشخص و معینی را که همه اعضاء از جزئیات
آن آگاهی داشته باشند دنبال کنند. هردو باید رهبران قابل اطمینان و شایستهای
داشته باشند که انتخاب آنها مطابق اصول دموکراسی آزادانه از طرف اعضاء به عمل آمده
و به مسئولیتهائی که رویه دموکراسی به آنها محول ساخته است آشنا باشند.
در
سال گذشته کارگران اسکله یکی
از بنادر جنوب اعتصاب کرده و تقاضای مزد بیشتری نمودند ولی در ضمن مدت اعتصاب برای
اینکه میهنپرستی خویش را به ثبوت برسانند مقداری از محمولات کشتیها را که شامل
مهمات نظامی بود به رایگان پیاده کردند و برای من مایه مسرت بود که دیدم در اثر
اقدام دستهجمعی مزد آنها که خیلی نازل بود افزایش یافت.
اتحادیههای
کارگری در ایران هنوز مراحل ابتدائی را میگذرانند ولی همین اقدامی که به آن اشاره
شد نمونه مطلوبی از طرز عمل این اتحادیهها تواند بود.