صفحات

جستجو در مندرجات کتاب

۱۳۹۶/۰۲/۱۹

(۱۷۵)



بدین ترتیب ایران پس از ترکیه دومین کشور مسلمانی بود که رسماً حجاب را ممنوع ساخت. روز ھفدهم دی ماه هر سال از طرف جامعه بانوان ایران به یاد آن‌روز و برای قدرشناسی از کار بزرگی که پدرم برای قاطبه زنان کشور کرده بود، جشنی برپا می‌گردد و یکی از انجمن‌های بانوان ایران به یاد آن اقدام انجمن هفده دی نامیده شده است و مرامنامه آن مانند انجمن‌های مشابه آن در آمریکا و انگلستان و سایر کشورها ترقی سطح فکر بانوان و دفاع از حقوق آنان است. در سال ۱۳۱۳ که پدرم دانشگاه تهران را تأسیس نمود مقرر داشت که دوشیزگان نیز حق ورود داشته باشند و همچنین بسیاری از دوشیزگان ایرانی به تشویق پدرم برای کسب علم و هنر به خارج از کشور عزیمت کردند و عدهٔ کثیری به تشویق پدرم در وزارتخانه‌ها و ادارات دولتی و خصوصی برای منشی‌گری و سایر مشاغل مشغول کار شدند و در امور اجتماعی و خدمات عمومی نیز علاقه روزافزون به منصه ظهور رساندند.

رضاشاه هرگز به فکر آن نبود که ایرانیان با گذشته کشور قطع ارتباط کنند و از همین جهت میل داشت که دوشیزگان ایرانی پس از کسب علم و هنر و تحصیل تجارب کافی وارد مرحله زناشوئی بشوند و فرزندان خود را در پرتو تحصیلاتی که کرده‌اند بهتر تربیت نمایند. اما به این عقیده نیز ایمان قطعی داشت که دختران تحصیل کرده و دانشمند همسرانی خوب‌تر و مادرانی فهمیده‌تر و در اجتماع ایران افرادی وظیفه شناس‌تر خواهند بود.

اشغال نظامی ایران در دوره جنگ دوم جهانی و مهاجرت پدرم طبعاً اجرای برنامه‌های وسیعی را که او برای ترقی و تعالی زنان ایران طرح کرده بود متوقف ساخت و بعلاوه کم کم در افکار و عقاید ترقی‌خواهان نیز تحولاتی پدید آمد. رضاشاه اصلاحاتی را که در وضع اجتماعی زنان ایران به وجود آورده بود با اعمال قدرت دنبال می‌کرد و عاقلانه آن بود که از آن پس اقدامات اصلاحی با رویه دموکراسی تعقیب شود تا نتایج عالی‌تری عاید کشور گردد.

مسئله کشف حجاب نمونه‌ای از همان اقدامات اصلاحی بود و همین‌که پدرم از ایران خارج شد در اثر پاشیدگی اوضاع در دوران جنگ بعضی از زنان مجدداً به وضع اول خود برگشتند و از مقررات مربوط به کشف حجاب عدول کردند. ولی من و دولت من از این تخطی چشم‌پوشی کردیم و ترجیح دادیم که این مسئله را به سیر طبیعی خویش واگذاریم و برای اجرای آن به اعمال زور متوسل نشویم. امروز در شهرها و قصبات ایران زنان با حجاب دیده می‌شوند ولی روز به روز أزعده اینگونه زنان می‌کاهد و بتدریج از میان می‌رود. ضمناً ناگفته نماند که بر خلاف تصور بعضی از خارجیان زنانی که هم اکنون چادر می‌پوشند، چندان به علت حفظ سنن و رسوم قدیمی نیست بلکه به این لباس بیشتر از جنبه تسهیلی که در کارهای عادی برای آنها فراهم می‌کند علاقه دارند زیرا در بعضی از خانواده‌ها و مخصوصاً در میان طبقات بی‌بضاعت ممکن است زنان لباس‌های متعدد نداشته باشند و بخواهند پیرایه‌های خوب خود را برای روزهای مهم نگاہ دارندہ و وقتی برای خرید احتیاجات روزانه به بازار می‌روند می‌بینند پوشیدن چادر عملی‌تر و بیشتر مقرون به صرفه است.

من شخصاً با چادر از جهات بسیار موافق نیستم ولی باید اذعان کنم که در شهرهای آمریکا و مخصوصاً در محلات خارج از شهر زنانی را دیده‌ام که وضع لباس آنها به مراتب از وضع معمولی زنان ایران زشت‌تر است.

در طول تاریخ گیتی زنان در پوشيدن لباس هنرمندی و مهارت مخصوصی داشته‌اند و از همین جهت می‌توان انتظار داشت که چادر و لباس‌های بدقواره‌ای که در کشورهای متمدن و تربیت یافته مورد استعمال دارد و شخصیت پوشنده را آشکار نمیکند بتدریج ازمیان برود و چشم بینندگان را آزار ندهد و شاید مردان بتوانند با اظهار سلیقه خود به آن زودتر پایان بخشند.