در نظر من این عبارت سعدی با اصول اخلاقی و روش
زندگانی صحیح سازگار نیست زیرا دروغگوئی نه تنها برخلاف صریح مذهب ما است بلکه
عملی است که به حساب زندگی نیز بیثمر و بینتیجه است.
دروغ اخلاقاً مذموم و عرفاً احمقانه است زیرا برای پوشیدن هر دروغ دروغهای دیگر
لزوم پیدامیکند و این اکاذیب مانند زنجیرهائی دست و پای آدم را میبندد و مستأصل
میسازد.
از
طرف دیگر راستی، چنانکه یکی از صحابه پیغمبراکرم نشان داد و در آغاز این فصل به
آن اشاره رفت، موجب نجات آدمی و شکست دشمنان است. صدق مایه آسایش وجدان و فراغت از
گزند نوائب است و برای ملل و اقوام موجب پیشرفت و ترقی است زیرا اساس حیات اجتماعی
را بر اعتماد و اطمینان افراد نسبت به یکدیگر قرار میدهد.
خانوادههای
ایرانی خصائص و صفات بسیار ممتاز دارند و مسافران خارجی همیشه به پیوستگی بسیار
مستحکم خانوادهها که نه تنها شامل افراد درجه اول از مادر و پدر و
فرزندان میشود بلکه سایر افراد مانند عمو
و دائی و خاله و داماد و اقارب دیگر را شامل است اشاره کردهاند. زندگی خانوادگی در
کشور ما بیشتر در خانه بین خویشاوندان و اقوام و اقارب میگذرد و با همه لطف و صمیمیتی که در میان
آنها حکمفرما است باید گفت که نسبت به کودکان توجه و عنایتی شایسته نمیشود. گاهی
پدران دختران خود را بیشتر مورد نوازش قرار میدهند و زمانی مادران به پسران خویش
بیشتر توجه و عطوفت نشان میدهند و در عینحال آن ارتباط معنوی که باید برای حسن
تربیت کودکان بین پدر و مادر و فرزندان موجود باشد دیده نمیشود.
در بسیاری از خانوادهها حس مسئولیت فردی و
اجتماعی را در نهاد اطفال نمیپرورانند و ذهن خردسالان را آماده نمیکنند که برای
آینده خود برنامه داشته باشند و هوش و استعداد مغزی و بدنی خویش را به کار اندازند
و کار مخصوصی را برای اشتغال خاطر دنبال کنند و از طبیعت و آثار بدیع آن آگاه شوند
و خود به مشاهده و آزمایش بپردازند. از نظر آنکه بین والدین و فرزندان اعتماد متقابل موجود نیست به
حکم غریزه در ذهن آنها واهمه بیپناهی ایجاد میشود و وضع خود را نامطمئن تصور
کرده طبعاً نسبت به وضع دیگران و سایر افراد خانواده بیاعتنا و لاقید میشوند.
هرگاه کودکی اتفاقاً چیزی را بشکند ممکن است بجای آنکه مسئولیت آن را برعهده
بگیرد به دروغ متوسل بشود. و عجب آنکه روستازادگان که خویشتن را در کار کشت وزرع
وسایر امور کشاورزی با بزرگان شریک میدانند بطور طبیعی از کودکانی که وضع اجتماعی
و اقتصادی خانواده آنها بهتر و مرفهتر است در ابراز سجیه راستگوئی پیشترند.
از نظر عشق و علاقه ای که به ترقی و سربلندی
ملت ایران دارم حق این است که درباره تربیت نسل جوان و نیازمندیهای آنان بی پرده
و صریح به ذکر نکاتی چند بپردازم در کشور ما والدین مخصوصاً در پرورش و تربیت
فرزندان خود مسئولیت برعهده دارند ، کودکان ایرانی باید
احساس کنند که عشق مادر در زندگانی پشتیبان اوست و آغوش پر محبت وى همواره ملجاء
حفظ و پناهگاه اوست در دنیای کوچکی که ویژه اوست مادر و چند تن دیگر برای او و
آسایش او دامن ھمت به کمر زده وهر وقت اراده کند میتواند در شدائد و دشواریهای
حیات به مادر پناه آورد و هیچوقت خود را از مهر و عطوفت وی دور نخواهد یافت.
اگر
از سوءتصادفی مادر کودکی فوت کند باید دیگری غذای روح کودک را که چیزی جز عشق
ومحبت نیست فراهم سازد و به همین دلیل اساسی وجود پرورشگاهها و یتیمخانهها در
نظر من حائز اهمیت بسیار است چنانکه در فصل هشتم ذکر توسعه و ازدیاد و تکمیل آنها
را از واجبات شناختهام.