خسرو
انوشیروان شاهنشاه ایران مقدم دانشمندان آن قوم و کتب آنها را گرامی داشت و آن
دانشمندان هم در شهر گندیشاپور (در خوزستان) دانشکده پزشکی تأسیس کردند که تا
چندین قرن مشغول افاضه بود.
استقبالی
که از این دانشگاه و استادان مسیحی آن در ایران به عمل آمد دلیل بارز خصیصه مماشات
و مدارای ما نسبت به فرق مذهبی گوناگون و بزرگداشت علم و هنر است. این خصال و
خصائص در دوره شاهنشاهی خسرو انوشیروان به طریق دیگر نیز تجلی داشت چنانکه در سال ۵۴۱ میلادی آن شاهنشاه شورائی
تشکیل داد تا برای بسط و اشاعه علم پزشکی در سراسر کشور پهناور شاهنشاهی تبادل نظر
کند و ریاست این شورا را نیز به یکی از پزشکان مشهور مسیحی بنام جبرائیل دستویه واگذار
نمود و همچنین تألیف و نشر کتب پزشکی را تشویق کرده و دانشکده گندیشاپور را وسعت
داد و مترجمین را به برگرداندن رسالات و کتب افلاطون و ارسطو و سایر دانشمندان
مشهور یونانی و هندی به زبان پهلوی تحریض کرد. پس از حمله اعراب به ایران که به
سال ۶۳۳ میلادی
آغاز گردید روحانیون مسلمان امر تعلیم و فرهنگ و قضاوت و امور خاص روحانیت را به
عهده گرفتند و در سراسر کشور مکتبها یا دبستانهای ابتدائی پسرانه تأسیس کردند
(دوشیزگان طبق رسم معمول زمان همچنان از فراگرفتن علم و دانش بی نصیب بودند).
پسران در سن هشت سالگی معمولا از مادر و خواهران خود جدا میشدند و تحت تربیت
مردان خانواده درمیآمدند و یا در خانوادههای ثروتمند بدست لله ها ومربیان موظف
سپرده میشدند.
هر پسری که خانواده اش از عهده پرداخت دستمزد
معلم که بسیار ناچیز بود برمیآمد به مکتب سپرده میشد و قرائت قرآن مجید را
فراگرفته و متن آن را به حافظه میسپرد و نوشتن و خواندن زبان فارسی و مقداری حساب
یاد میگرفت. چون قرآن مجید به زبان عربی است اطفال از فهم و معانی آن عاجز بودند
و مکتبداران نیز غالباً بعلت فقر علمی از توضیح و ترجمه و تفسیر مفاد آیات صرفنظر
میکردند.
کودکان دبستانی چهار زانو روی زمین به دور معلم
خود می نشستند و آیات قرآن کریم را که از معانی آن سر در نمیآوردند و گاهی خود
معلم نیز از فهم معنی آن عاجز بود با یکدیگر با تکان دادن سر با صدای بلند قرائت
میکردند. معلم مکتب برای حفظ انضباط ظاهری شاگردان تنبل را با چوب و فلک شدیداً
تنبیه میکرد.
پس از اینکه کودک مکتب را تمام میکرد به مدرسه
یا دبیرستان میرفت و به تحصیل علوم دینی و حقوق و طب میپرداخت و وقتی تحصیلات
خود را در این مدرسه به اتمام میرساند به اخذ گواهینامه خاصی نائل میآمد.
از
یکصد و اندی سال پیش متدرجاً اصول و رویه کشورهای متمدن در دستگاه تعلیماتی ما
نفوذ پیدا کرد. در سال ۱۸۳۶ میلادی جمعیت پرسبیتری امریکا دبیرستانی در
شهر ارومیه (رضائیه امروز) تأسیس و چندی بعد در سایر نقاط ایران نیز دبیرستانهائی
ایجاد کردند. همچنین دبستانهای انگلیسی و آلمانی و فرانسوی و روسی در سالهای بعد
در ایران افتتاح گردید و هزاران نفر از پسران و دختران معلومات ابتدائی و متوسطه و
مقدمات تحصیلات دانشگاهی را در آن دبیرستانها فراگرفتند. مشهورترین این دبیرستانها
دبیرستان البرز تهران است که بسیاری از رجال امروزی و بازرگانان درجه اول کشور از
جمله فارغالتحصیلان این دبیرستان هستند و همه به شخصیت بارز دکتر ساموئل جردن
مدیر امریکائی این دبیرستان که سالها آن سمت را عهده دار بوده اتفاق عقیده دارند.
پس از تشکیل دبیرستان پسرانه البرز دبیرستان دیگری نیز به اسم «سیج» برای دختران
تأسیس گردید.