صفحات

جستجو در مندرجات کتاب

۱۳۹۶/۰۲/۱۹

(۱۸۹)



امروز در ایران برای خردسالانی که هنوز به سن رفتن به دبستان نرسیده‌اند صدها کودکستان دولتی و خصوصی تأسیس شده است که امر آموزش نوباوگان را به عهده دارند. اما این کودکستان‌ها با تمام فوائدی که دارند هرگز نمی‌توانند برای کودک جای خانه را بگیرند و آنچه خردسالان ما از تربیت صحیح نقص دارند جبران کنند و تا امر تربیت در خانه و خانواده اصلاح نشود نقص اخلاقی و تربیتی کودکان بطور کامل برطرف نخواهد شد.
 
اینک باید به مسئله تعلیمات ابتدائی و متوسطه پرداخت. تردید نیست که باید در رویه فعلی آموزش وپرورش دوره ابتدائی و وضع زندگی دانش‌آموزان خردسال تغییرات و تحولاتی عمیق بوجود آید.

بسیاری از آموزگاران دبستان‌های ما خود از تعلیم و تربیت صحیح محروم بوده‌اند و حتی در انجام دادن وظایف آموزگاری اطلاعات‌شان بسیار ناقص و محدود است و از همین جهت موفقیت آنها در تعهد وظایف ویژه آموزگاران بسیار مشکوک خواهد بود.

در دبستان‌های ابتدائی ما اطفال طوطی وار مطالبی را به حافظه می‌سپارند و به آنها فرصت داده نمی‌شود که هوش خود را به کار برند و به نیروی ذوق خویش مطالبی درک کنند و یا از معنی مسئولیت آگاه گردند و در سخن گفتن راستگوئی پیشه خویش سازند. آموزگاران ما اغلب مردمی با ایمان و فداکار هستند، ولی چون وسایل کافی ندارند و کتاب‌های آموزشی صحیح در دسترس آنها نیست نمیتوانند کاری مهم از پیش ببرند. از طرف دیگر حقوق آنها بسیار مختصر است و اغلب گرفتار دردسر بی‌خانمانی و دشواری‌های ناشی از آن هستند.

برای رفع این دشواری‌ها در سال ۱۳۳۷ اداره امور تعلیمات ابتدائی در وزارت فرهنگ تأسیس گردید تا به مشکلات کار آموزگاران رسیدگی کند. اداره دیگری بنام امور  خانه‌داری که تمام کارمندان آن را بانوان تشکیل می‌دهند تأسیس یافت تا برنامه تعلیمات اساسی مربوط به خانه و خانواده را در تمام آموزشگاه‌های دولتی دخترانه اعم از ابتدائی و متوسطه تهیه نماید. همچنین برای آشنا ساختن دانش‌آموزان به امور کشاورزی و گیاه‌شناسی در آموزشگاه‌های ابتدائی و متوسطه دروس گیاه‌شناسی و کشاورزی جزو برنامه قرار گرفت.

اقدام مهم دیگری که برای تقویت برنامه‌های تعلیماتی برداشته شده ایجاد اداره آمار فرهنگی است که با کمک یونسکو تأسیس یافته است و قبل از تشکیل این اداره آمار صحیح و روشنی از جریان امور تعلیماتی و آموزشی موجود نبود و این نقیصه در امور آموزش و پرورش کشور سوء اثر داشت.

بطور کلی توجه به مسئلهٔ آمار یکی از هدف‌های اساسی دولت است زیرا در عصر امروز مسلم شده است که یکی از مهمترین موجبات عدم موفقیت کشورهائی که در حال پیشرفت هستند عدم توجه به تهیه و تنظیم طرح‌ها و نبودن آمار دقیق است که برنامه‌های اصلاحی را مبهم و غیر قطعی می‌سازد و تأمین نیازمندی‌های اجتماعی را مانع می‌گردد.

دشواری اساسی دیگر که در برابر کشورها است کمبود آموزگاران شایسته و باصلاحیت است. چنان‌که اگر برای تعمیم تعلیمات اجباری هزارها دبستان ابتدائی تأسیس کنیم ناگزیر گذشته از آنکه باید دانشسراهای موجود را توسعه دهیم صدها دانشسرای بزرگ دیگر نیز باید ایجاد نمائیم تا بتوانیم آموزگاران مورد نیاز را تأمین و آماده سازیم.

در سال ۱۳۳۸ عده دانشسراهای کشور پنجاه باب بود که بیست و هفت باب آن دانشسرای معمولی و دوازده باب کشاورزی و سه باب تربیت بدنی و هشت باب عشایری بود.

دانشسراهای عشایری ویژه تربیت آموزگاران سیار است که در دبستان‌های سیار با عشایر در حرکت و نقل و انتقال بودند و در هنگام توقف زیر چادر کلاس درس تشکیل می‌دادند. از میان بیست و هفت باب دانشسرای معمولی شش باب آن به دختران اختصاص داشت و علت کمی تعداد آن از نظر عدم تمایلی بود که دختران به تحصیل در دانشسراها ابراز می‌داشتند.