سوم
آنکه سازمان پیمان مرکزی چنانکه سابقاً نیز ذکر شده است باید ترتیبی فراهم آورد
که از گروه نمایندگان دائمی نظامی خود یک فرماندهی حقیقی واحد که نماینده کلیه
کشورهای عضو سازمان باشد ایجاد نماید.
جنگ
جهانی سوم ممکن است در خاورمیانه آغاز شود و کسانی هم ممکن است میل داشته باشند که
این جنگ در کشور سوقالجیشی ایران رخ دھد اما باید از بروز جنگ جدید جهانی چه در
این کشور و چه در سایر نقاط جلوگیری کرد. امروز میلیونها از افراد کمونیست نوشتهها
و آثار مارکس و انگلس و لنین را بنحوی مطالعه و قرائت مینمایند که به عقیده آنها
جنگ با جهان غیرکمونیستی اجتنابناپذیر است ولی سایر افراد کمونیست کم و بیش به
این نکته متوجه شدهاند که علوم و فنون جدید و وجود سلاحهای اتمی عقاید حزبی و
افکار و فرضیههای بنیانگذاران کمونیست را تحتالشعاع خویش قرار داده است.
با
اطلاعاتی که من درباره آقای خروشچف دارم معتقدم که وی کمتر از سایر هممسلکان خود
اسیر فرضیهها و افکار غیرقابل انعطاف مارکس است و حتی اگر دوران خروشچف موقتی
باشد (زیرا پیشوایان مکتب مارکس هم مانند سایر افراد بشر در معرض فنا قرار گرفتهاند)
باز در کشور اتحاد جماهیر شوروی عوامل عمیقتری برای ایجاد صلح در حال نمو و فعالیت
است و میتوان گفت روسها سال به سال محافظهکارتر میشوند و مردم آن کشور اعم از
کارمندان دولت و میکربشناسان و رانندگان اتوبوس و معماران روسی دارای همان
آرزوهائی هستند که همکاران و همقطاران آنها در سایر کشورهای غیر کمونیست در مخیله
خویش میپرورانند. عقاید محققین و دانشمندان روسی بیش از پیش قابلیت انعطاف یافته
و بتدریج به این حقیقت متوجه گشتهاند که ممکن است دشمن واقعی آنها دولتهای
سرمایهدار که مورد حمله و دشنام آنها واقع شدهاند نباشد بلکه آن غول مهیبی که در
خاوردور پشت سر آنها اتصالا بر وسعت خاک و جمعیت خویش میافزاید مخاصم اصلی آنها است.
تحولات
داخلی روسیه بطور غیر محسوسی در روابط آن کشور با دنیای آزاد مؤثر خواهد بود و در
دوران تغییر و تحول خطر حملات اتمی و تهدید و ارعاب و نفوذ تدریجی و خرابکاری و
سایر اعمال تجاوزکارانه و یا تهدید به تجاوز موجود و آشکار خواهد ماند و برای
جلوگیری از امپریالیسم کمونیستی وسایل نیرومندی مورد لزوم خواهد بود.
ولی
من از این پیشبینی نمیگذرم که روسها روزی متوجه حقایق و واقعیات خواهند شد.
امروز جمعیت چین بمراتب بیش از جمعیت کشور همقطاران روسی آنها است و این اختلاف عده
بین نفوس دو کشور مستمراً زیادتر میشود. چینیها علیرغم روسها به سلاحهای اتمی
و موشک مسلح خواهند شد و سعی خواهند کرد که رهبری مرامی و نظامی خود را بر تمام
دنیای کمونیست تحمیل نمایند و بر فرض هم که آشکار نشود محققاً اختلاف عقاید بین
این دو کشور شدیدتر خواهد گشت و هر چه ملل غربی افکار و رویه خود را با وضع جامعهٔ
مترقی همآهنگ سازند رقابتهای فکری تازهای بوجود خواهد آمد.
روسها
در حالیکه دم از دوستی دائمی نسبت به همقطاران چینی خود میزنند متدرجاً مجبور
خواهند شد که با کشورهای غیرکمونیستی تفاهم پیدا کنند و ممکن است که روابط صمیمانه
نیز با روسها برقرار گردد و گروه عظیم ملل تمام کوشش و توانائی خویش را برای
جلوگیری از بسط تسلط چین و مساعدت به آنها که دست از تعصب برداشته و راه مدارا و
اعتدال را پیش گیرند بکار برند. ایجاد این تغییرات سالیان دراز وقت میخواهد و تا
وصول به چنان زمانی مردم آزادیخواه باید در عقیده خویش مصمم و ثابت باشند و همواره
این نکته را به خاطر بسپارند که صلح مبهم و غیرصریح مفهوم واقعی ندارد و از بهترین
و مقدسترین افکار انسانی تا آن حالتی که در بیمارستان برای مرضای روانی به وجود
میآید و احساس راحت میکنند در چنین صلح مبهمی مندرج خواھد بود.