دیری نگذشت که دو حلقه چاه دیگر نیز در مسجد
سلیمان به نفت رسیده و از آن موقع رینولدز پس از سالها تحمل دشواری به سرشارترین
منابع نفتی که هنوز مقادیر زیادی نفت از ان استخراج میشود دست یافت. این پیشرفت
موجب آن شد که شرکت جدید و بزرگتری برای بهره برداری منابع نفت تشکیل داده شود
ولی بدواً لازم بود با ایل نیرومند بختیاری که از دولت مرکزی اطاعت نداشتند و تمام
نواحی اطراف مسجدسلیمان در اختیار آنها بود قراری بسته شود. در آن ایام که هنوز
پدرم زمام امور را بدست نگرفته بود دولت مرکزی ایران به حدی ضعیف بود که در نواحی
جنوب وسایر نقاط کشور عملا حکومت ملوکالطوایفی برقرار بود و بسط و توسعه این صنعت
بدون امنیت میسر نمیگردید و تجربه نشان داده بود که حکومت مرکزی توانائی استقرار
نظم و امنیت را در نقاط مختلفه کشور ندارد. از همین جهت چندین سال هیئت حفاری به
خوانین بختیاری حقی برای حفظ جان ومال خویش میپرداختند و طبیعی بود که پس از پیدا
شدن نفت خوانین بختیاری حق بیشتری مطالبه میکردند. نتیجه این اوضاع این بود که در
ماه آوریل ۱۹۰۹ شرکت
نفت بختیاری تأسیس گردید باین منظور که به خوانین بختیاری از منافع نفت که در
ناحیه آنها استخراج میشد حقی پرداخت گردد. ضمناً شرکت نیز طبق اصل «تفرقه بینداز
و حکومت کن» که رویه دیرین انگلیسها بود خوانین محلی را در مقابل دولت ایران
تقویت میکرد و در برابر این حمایت انتظار شرکت از خوانین آن بود که افراد ایل خود
را از تعدی و تجاوز نسبت به مؤسسات شرکت منع کنند و خود نظم و امنیت را در آن حدود
حفظ نمایند. با این اقدامات روز بعد از عقد قرارداد ، شرکت نفت انگلیس و پرشیا را
بوجود آوردند. اسم این شرکت بعدها به شرکت نفت ایران و انگلیس و سپس به شرکت نفت
انگلیس تبدیل یافت.
شرکت
جدید برای اکتشاف و بهرهبرداری نفت ایران و صدور آن به بازارها طرحهای فوری داشت
ولی پیش از آنکه به تأسیس پالایشگاه اقدام کند و به تهیه وسائلی برای بارگیری و
حمل نفت بپردازد از لحاظ استقرار امنیت آن حدود با مسئله دشوار دیگری مواجه گردید.
در آن زمان شیخ خزعل یا شیخ محمره (که نام قدیمی خرمشهر و نواحی اطراف آن بود)
اسماً تابع دولت مرکزی بود ولی عملا دولت مستقلی در داخله کشور به وجود آورده بود
و بدون اینکه دولت ایران نسبت به او اقدام مؤثری بنماید شخصاً بر آن نواحی حکومت
میکرد. عمارت بزرگ شیخ که اینک مخروبه است هنوز در کناره شط العرب و در نزدیکی
خرمشهر که محل ایاب وذهاب کشتیها است دیده میشود. وی در این عمارت بزرگ با
جلال و شکوه شرقی میان زنان حرمسرائی که برای خود تشکیل داده بود زندگی میکرد.
دولت انگلیس نیز با وی قراردادی بسته و وی را بعنوان یک حکمران مستقل شناخته بود.
بموجب
این عهدنامه یا قرارداد شیخ متعهد شده بود که در ازای دریافت حقوق مادی نسبت به
شرکت حسن نظر داشته باشد و یک میل از اراضی بدون سکنه و لجنزار مسطح جزیره آبادان
را در اختیار شرکت بگذارد که در آن پالایشگاهی برای نفت تأسیس نماید. در مقابل این
واگذاری، دولت انگلیس نیز استقلال شیخ را تضمین نموده بود. کار لولهکشی از مسجد
سلیمان تا آبادان با وجود دشواریهای فراوان در سال ۱۹۱۲ پایان یافت و در آخر سال ۱۹۱۴
پالایشگاه آبادان نفت را با مقادیر زیاد تصفیه میکرد و نقشههائی نیز برای توسعه
آن تهیه شده بود.
میزان
کلی نفت در سال ۱۹۱۲ به
۴۳،۰۰۰ تن و در سال ۱۹۱۳ به ۸۰،۰۰۰ تن و در سال ۱۹۱۴ به
۲۷۴،۰۰۰ تن
بالغ شد و بدین ترتیب کشور من خواه ناخواه عامل مهم سیاست و اقتصاد جهان گردید.