رویه من این است که از فعالیت شرکتهای خصوصی و
دولتی تشویق و ترغیب به عمل آید و از اینرو در سال ۱۳۳۶ لایحهای به تصویب مجلسین رسید که بموجب آن
علاوه بر سایر مقررات به شرکت ملی نفت ایران اجازه داده شد که با شرکتهای خارجی
قرارهائی بدهد که در توسعه منابع نفت ایران با ما همکاری نمایند. چون قرارداد سال
۱۳۳۳ که با کنسرسیوم منعقد شده بود عنوان موافقتنامه داشت در قانون جدید مستقیماً
به شرکت ملی نفت ایران اجازه داده شد که با شرکتهای خارجی درصورت لزوم قراردادهائی
منعقد سازد مشروط بر اینکه هر قرارداد به تصویب مجلسین ایران برسد. کمی پس از
تصویب قانون جدید شرکت ملی ایران شرکتهای خارجی را دعوت کرد که برای تحصیل حق
اکتشاف نفت در بعضی مناطق نفتخیز کشور در مزایده شرکت کنند. شرایطی که شرکت برای
مزایده مزبور معین کرده بود در محافل نفتی جهان فوراً همان هیجانی را که انتظار
داشتیم تولید نمود.
تصمیم من این بود که از آن به بعد در کار توسعه
و استخراج منابع نفت رویه تازهای اتخاذ شود یعنی اولا دیگر مسئله دادن امتیاز به
مفهوم سابق آن از میان برود و با توجه به روح قانون ملی شدن صنعت نفت هر شرکت یا
گروه خارجی که برای جستجوی نفت به ایران بیاید یا بعنوان عامل از طرف دولت ایران
به کار بپردازد و یا آنکه عملا با ما شریک باشد.
مسئله تعیین عامل در موافقت نامه سال ۱۳۳۳ که بموجب آن کنسرسیوم با وسائل و تجهیزات شرکت
سابق نفت ایران و انگلیس به کار مشغول گشت تصریح شده و مسئله مشارکت نیز
درقراردادهائی که بعداً انعقاد یافت به مقام عمل درآمده است.
دوم آنکه شرکتهای خارجی که میخواهند به
استخراج و تولید نفت در ایران بپردازند باید نسبت به کشور و منابع نفتی
آنقدر اطمینان و اعتماد داشته باشند که به تجسسات دامنهدار و مفصلی که کلیه
هزینه آن را نیز خودشان بپردازند دست بزنند. البته شرکت ملی نفت ایران دراثر
تجسسات زمینشناسی که در بسیاری از نقاط کشور به عمل آورده است میتواند به این
شرکتها راهنمائی و مساعدتهائی بکند ولی هر شرکت خارجی باید خطر عدم حصول نتیجه
را رأساً
تحمل کرده و کلیه مخارجی را که در این راه میکند با توجه به این خطر از کیسه خود
بپردازد.
سوم
آنکه هرگاه نفت به مقدار تجارتی به دست آمد دولت ایران در تولید آن هم از نظر
مالی و هم از نظر اداری شریک باشد. من از نظر ناسیونالیسم ایرانی به این مسئله
اهمیت داده و مصمم بوده و هستم که دیگر هیچ مؤسسه يا گروه مؤسسات خارجی اجازه
نداشته باشند که دراداره یک قسمت مهم و حیاتی صنعت ما اختیارات بدون شرط و قید
داشته باشند و باید دولت در سازمان این قبیل مؤسسات شرکت مؤثر و مثبت داشته باشد و
شرکتهای خارجی باید قبول کنند که چون منافع ما و منافع آنها منوط به حسن اداره و
عمل موسسات موردنظر است ما در اجرای رویههای معقول و صحیحی که اتخاذ میشود نهایت
اهتمام و مساعدت را به عمل خواهیم آورد.
چهارمین
تصمیم قطعی من این بود که حقالامتیازی که به ما میرسد از حد کنونی تجاوز کند و
زیادتر باشد ، زیرا به نظر من تقسیم بالمناصفه دیگر مقرون به صرفه نیست و با روح
ناسیونالیسم و انتظارات ملت ایران سازگاری ندارد و حتم داشتم که میتوان این تسهیم
را به نفع کشور تغییر داد. بمجرد اتخاذ این تصمیم بعضی از مؤسسات ذیعلاقه و
نیرومند در مقابل این نیت ما به مخالفت برخاستند و کارتل بینالمللی نفت به این
استدلال متوسل شد که ما میخواهیم برای به دست آوردن سود آنی منبع عایدات خود را
خشک کنیم و در واشنگتن برای مخالفت با نظر ما به اقداماتی متوسل شدند. باید با
کمال تأسف گفته شود که سفیر آنروزی دولت امریکا نیز در تهران کوشش میکرد که ما را
از عقد قراردادها با این شرایط جدید منصرف سازد.