صفحات

جستجو در مندرجات کتاب

۱۳۹۶/۰۲/۲۰

(۲۰۹)



دراثر الغای امتیاز نفت طبعاً فریاد شرکت نفت و دولت انگلیس بلند شد و پس از چند روز قضیه به جامعه ملل احاله گردید. طرفین دلائل خود را در آن مرجع بین‌المللی طرح نمودند و بالاخره موافقت شد که دولت ایران و شرکت نفت مستقیماً با یکدیگر مذاکره نمایند و پس از مدتی مذاکره بالاخره در ماه آوریل ۱۹۳۳ قرارداد جدیدى به امضاء رسيد.

مفاد این قرارداد نیز تاحدی مبهم و پیچیده بود ولی به عقيده من وضع دولت ایران با مقایسه به قرارداد قبل بهبود یافته بود. در این قرارداد مدت امتیاز تا سال ۱۹۹۳ تمدید گردید و این نکته مایه تأسف بود. ولی در آن موقع از نظر معاملاتی وضع طوری نبود که بتوان قرارداد کوتاه مدتی را منعقد نمود. از طرف دیگر از مساحت اراضی که برای اکتشافات در اختیار شرکت قرار می‌گرفت کاسته شده به ۱۰۰،۰۰۰ میل مربع محدود گشت و دیگر هیچ شرکت واحدی نمی‌توانست برای اکتشاف در تمام اراضی کشور (باستثنای استان‌های شمال) حق انحصاری داشته باشد.

بعلاوه بموجب این امتیاز حق انحصاری حمل و نقل و توزیع مواد نفتی در داخله کشور نیز از شرکت نفت سلب گردید. در مورد حق‌الامتیاز نیز دیگر میزان مبلغ پرداختی به اختیار شرکت و نوسانات بازار بین‌المللی نبود و هرچند مبلغ آن کمتر از میزانی بود که ما تقاضا داشتیم ولی در قرارداد حداقل منافع سالیانه دولت ایران تعیین شده بود و می‌توانستیم به وصول آن اطمینان داشته باشیم و این امر در سال‌های بحرانی بازار نفت برای ما بسیار با ارزش بود. مسئله تبدیل کارمندان خارجی به کارمندان ایرانی و تسریع در حفر چاه و تأسیس پالایشگاه در حوالی کرمانشاه از شروط مهم این قرارداد به شمار می‌رفت.

پس از امضاء قرارداد سال ۱۹۳۳ روابط دولت ایران با شرکت نفت رو به بهبودی نهاد و شرکت هم برای ابراز حسن‌نیت خود سرمایه‌های هنگفت تاز‌ه‌ای در کشور ما به کار انداخت و علاوه برسه منطقه نفت که پیش از انعقاد این قرارداد موجود بود چهار منطقه وسیع جدید نفت و یک منطقه استخراج گاز بوجود آورد و طرز ذخیره کردن نفت را بوسیله برگرداندن محصولات به زیرزمین و حفظ آنها برای مواقع ضروری توسعه داد. پالایشگاه آبادان نیز وسعت یافته و مکمل‌تر گشت. همچنین طبق این قرارداد شرکت نفت مؤسسه فرعی دیگری موسوم به شرکت نفت کرمانشاه برای استخراج منابع نفت شاه در نواحی کرمانشاه تأسیس نمود و یک رشته لوله بطول به ۱۵۰ میل به کرمانشاه کشید و پالایشگاه مختصری نیز در محل به کار انداخت که آنچه تولید می‌کند، به مصرف داخله ایران برسد.

داستان پالایشگاه کرمانشاه حکایت از آن می‌کند که مناسبات ما با شرکت همواره طبق دلخواه نبوده است. در آن موقع پدرم از شرکت نفت خواسته بود که پالایشگاهی به ظرفیت اولیه ۱۰۰،۰۰۰ تن در سال ایجاد کند ولی شرکت با ساختن پالایشگاهی به این ظرفیت مخالفت می‌کرد و مدعی بود که مصرف داخله نفت به این اندازه نیست. پدرم اصرار داشت که پالایشگاه با ظرفیتی که معین کرده بود ساخته شود و وعده داده بود که برای کلیه تولیدات نفت در داخل ایران بازار فروش تهیه نماید. قضاوت پدرم در این موضوع بسیار درست بود چنان‌که امروز مصرف داخلی نفت ما به ۳ میلیون تن در سال بالغ گردیده است و هر سال بطور متوسط ۱۵ درصد نیز به این میزان افزوده می‌شود. این افزایش نمودار روشنی از سرعت اجرای برنامه‌هائی است که ما برای توسعه اقتصادی کشور در دست اقدام داریم. در سال ۱۹۳۸ میزان تولید نفت شرکت از ده میلیون تن تجاوز کرده است و این مقدار دو برابر میزان تولید ده سال قبل بوده است. همچنین شرکت برای تبدیل کارمندان خود به کارمندان ایرانی اقداماتی به عمل آورد و مؤسسه فنی آبادان وسایل آموزشی را برای تعلیم افراد ایرانی فراهم ساخت و در نقشه‌ریزی شهر به طرز جدید و بهبود وضع مسکن و بهداشت مردم اقدام نمود و تأسیسات آب و فاضلاب و برق را توسعه داد.