بموجب قرارداد مقرر بود که دارسی در ظرف دو سال
شرکتی تشکیل دهد و بیست هزار سهم یک لیرهای شرکت به دولت ایران واگذاشته و بیست
هزار لیره نقداً بپردازد و شانزده درصد از منافع خالص شرکت را به دولت بدهد. حوزه امتیاز مزبور شامل تمام
کشور ایران باستثنای پنج استان شمالی بود که به ملاحظه روسها از آن صرفنظر شده
بود.
سر مهندس شرکت دارسی که رینولدز نام داشت با
وجود دشواریهای گوناگونی که با آن مواجه بود در یکی
از نواحی گرم و سوزان دورافتاده جنوب ایران به حفر چاه پرداخت. از نخستین چاه که
در سال ۱۹۰۲
پایان یافت نتیجهای عاید نگردید، ولی چاه دوم در ماه ژانویه ۱۹۰۴ به
نفت رسید و روزانه مقدار ۱۲۰
بشکه نفت از آن فوران میکرد. این چاه دارسی را که در آن موقع دچار عسرت مالی
شدیدی بود از نگرانی بیرون آورد ولی چاه در همان سال خشک وسرمایه دارسی نیز
تقریباً تمام گردید.
در
آن موقع مقامات دریاداری انگلیسی به این مسئله ایمان قطعی پیدا کردند که در آینده
برای سوخت کشتیها، نفت جای ذغال سنگ را خواهد گرفت. در همان وقتی که چاہ شماره ۲ خشک و وضع مالی دارسی بسیار
وخیم شده بود لورد فیشر به فرماندھی کل نیروی دریائی انگلیس منصوب گردید و او که
از نظر علاقه شدیدی که برای ساختن کشتیهای نفت سوز داشت در میان کوتاهفکران
(دیوانه نفت) لقب یافته بود کمیتهای بنام (کمیته نفت) تشکیل داد تا درمورد تهیه
مواد نفتی برای رفع نیازمندیهای نیروی دریائی بریتانیا مطالعاتی به عمل آورد. این
کمیته که از منابع نفت ایران و امکانات آن آگاهی پیدا کرده بود دارسی را به شرکت
نفت برمه معرفی نمود و سال بعد شرکت برمه و دارسی سندیکائی تشکیل دادند و هزینه
ادامه برنامه اکتشاف نفت ایران را تأمین نمودند.
عملیات
اکتشافی در کشور ایران تحت نظرسندیکای جدید ادامه یافت ولی تا آخر سال ۱۹۰۷ یعنی پس از پنج سال کوشش و
حفر چاه مقدار نفتی که استخراج شده بود بسیار ناچیز بود و وضع آینده سندیکا چندان
امیدبخش بنظر نمیآمد. در این هنگام سر مهندس رینولدز درصدد برآمد که قبل از آنکه
از نفت ایران صرف نظر کند، یک کوشش دیگر به عمل آورد و از همین جهت با کارگران
خویش درمرکز ناحیه ای که یکصد و پنجاه کیلومتر از آبادان فاصله داشت در نزدیکی
معبد خرابی که به مسجد سلیمان موسوم بود به حفر چاه جدیدی همت گماشت.
بامداد
روز ۲۶ ماه مه ۱۹۰۸ زحمات وی به نتیجه رسید و
نفت با ارتفاعی که پنجاه پا بلندتر از ارتفاع منجنیق دهانه چاه بود فوران نمود و
آن روز را میتوان آغاز ایجاد صنعت نفت در خاورمیانه و یکی از وقایع مهم تاریخی
این سرزمین محسوب داشت.
من
گاهی در انگیزهای که این پیشقدمان صنعت را به تحمل سختیها ومرارتها برای نیل به
مقصود وادار ساخته بود اندیشه میکنم. شک نیست که یکی از عوامل مهم آنهمه کوشش و
تلاش تحصیل منافع مادی و کسب شهرت و اعتبار بوده است ولی شک دارم که محرک اصلی
آنها فقط کسب منافع بوده بلکه به نظرمن آنها که این صنعت آغاز کردند و مخصوصاً
کسانی که مدتهای متمادی در کنار منجنیقها و صدای خراشنده ماشینهای حفاری سکنی
داشتند و با مشکلات و موانع دست و پنجه نرم میکردند از روح حادثهجوئی و غریزهٔ پیشقدمی به هیجان آمده بودند. در
کشور من فرصتهای متعددی برای ابراز این روح یافت میشود وجوانان ایرانی که دارای روح پیشقدمی
و پشتکار باشند از مردم قویالاراده و با استقامتی که اولين چاه نفت را حفر و
پایههای صنعت نفت را استوار کردند سرمشقهای پسندیده پیش روی خویش خواهند دید.