صفحات

جستجو در مندرجات کتاب

۱۳۹۶/۰۲/۲۰

(۲۴۳)



فصل چهاردهم
شاه و کشور

زندگی روزانه شاه چگونه می‌گذرد و آیا در کار او و سایر مردم تفاوتی است و در آن احساس تنهائی می‌کند؟ شاید خوانندگان این کتاب پاسخ این پرسش‌ها را از من انتظار داشته باشند و بخواهند از وظیفه‌ای که به نظر من به عهدهٔ مقام سلطنت در این کشوری است که این‌ همه کهنسال و در عین‌حال این‌قدر تازه و در شرف ترقی است آگاه گردند.

زندگی روزانه من ترتیب و نظم معینی دارد و گاهی هم بمناسبت اوضاع و کیفیت مختلف تغییر می‌کند. من در حوالی ساعت هفت و نیم صبح از خواب بر‌می‌خیزم. هنگام استحمام و اصلاح صورت غالبا درباره امور کشور اندیشه می‌کنم و یا برنامه کارهای روزانه را در ذهن مورد بررسی قرار می‌دهم و همیشه پس از پوشیدن لباس تنها به صرف ناشتا می‌پردازم که معمولا بسیار ساده و منحصر به کمی آب میوه و یک فنجان قهوه و یک تکه نان برشته است. هرچند مدت صرف این ناشتای مختصر از دو سه دقیقه تجاوز نمی‌کند ولی عادتاً سه ربع ساعت سر میز نشسته به مطالعه روزنامه می‌پردازم و هر صبح تمام روزنامه‌های مهم ایران و روزنامه‌هائی را که از امریکا و انگلستان و فرانسه می‌رسد، مطالعه می‌کنم. ترجمه روزنامه‌های آلمانی و ایتالیائی نیز از نظر من می‌گذرد.

در حدود ساعت نه به دفتر خود می‌روم و کار روزانه را آغاز می‌کنم. بدواً وزیر دربار شاهنشاهی را می‌پذیرم و به امور متنوع و گوناگون مانند اجازه شرفیابی اشخاص و ملاقات با شخصیت‌های خارجی و مطالعه عرایض استمداد و نظائر آنها رسیدگی می‌کنم. نخست‌وزیر و وزیرخارجه هر وقت لازم باشد به حضور می‌آیند و سایر وزیران و رؤسای دوایر دولتی نیز غالباً اجازه ملاقات پیدا می‌کنند.

ازنظر مقام فرماندهی کل قوای مسلح هفته‌ای دو روز صبح‌ها را  به پذیرفتن رؤسای سازمان‌های نظامی و سایر افسرانی که گزارش‌های مستقیم را از نقاط مختلف آورده‌اند اختصاص داده‌ام و برای این‌که افسران مزبور تشویق شوند که آزادانه و بی‌پرده مطالب خود را اظهار دارند معمولاً این‌گونه افسران را بطور انفرادی، احضار می‌کنم.

از این گذشته بسیاری از افراد مردم تهران و شهرستان‌ها اجازه شرفیابی پیدا می‌کنند. بعضی از این ملاقات‌ها نتیجه‌ای جز اتلاف وقت ندارد زیرا ملاقات‌کنندگان مطالب مهمی ندارند، اما چون شایعات در کشور ایران زود و بلامانع منتشر می‌شود رویه من آن است که از نظرات گوناگون و منابع مختلف اخبار آگاهی یابم و خوشبختانه از ملاقات اشخاص مسرت پیدا می‌کنم و این کار نه تنها برای من ملال آور نیست بلکه موجب نشاط هم است و طینت من به دیدار و مصاحبه با اشخاص از مطالعه نوشته‌ها و گزارش‌ها راغب‌تر است.

با این وصف حجم کارهای نوشتنی من هم زیاد است. در پایان ھر صبح رئیس دفتر مخصوص را احضار می‌کنم و در باب توده متراکم نامه‌ها و یادداشت‌ها و گزارش‌هائی که رسیده است دستور اقدام می‌دهم. در بسیاری از موارد مفاد آن‌چه را باید در پاسخ نگاشته شود، به وی می‌گویم و در پاره‌ای از مواقع نیز تمام نامه و یا یادداشت را املاء می‌کنم.

چون خط فارسی خود یک نوع مختصر نویسی است از دستگاه ضبط جواب و یا از تندنویس استفاده نمی‌کنم. گاهی نیز، مثلا در نوشتن پاسخ به نامه ملکه الیزابت، خود به نگارش جواب می‌پردازم. ولی چون کارهای کشور بسیار زیاد است و باید نامه‌های رسمی و گزارش‌های کشوری بسیار را مطالعه کنم مجال مکاتبه خصوصی بندرت پیدا می‌شود.

در حدود ساعت یک و نیم بعدازظهر از دفتر کار بیرون می‌آیم و برای صرف ناهار با ملکه و گاهی با خویشاوندان و یا با شخصیت‌های داخلی و یا خارجی می‌روم ، ناهار ما خوراک‌های معمولی ایرانی یا اغذیه فرنگی و یا مخلوطی از هردو نوع است ولی برخلاف بیشتر هموطنان خود میل دارم ناهار من سبک باشد و از آشامیدن مشروبات الکلی چه در هنگام ناهار و چه در مواقع دیگر پرهیز می‌کنم.