فصل
چهاردهم
شاه
و کشور
زندگی
روزانه شاه چگونه میگذرد و آیا در کار او و سایر مردم تفاوتی است و در آن احساس
تنهائی میکند؟ شاید خوانندگان این کتاب پاسخ این پرسشها را از من انتظار داشته
باشند و بخواهند از وظیفهای که به نظر من به عهدهٔ مقام سلطنت در این کشوری است
که این همه کهنسال و در عینحال اینقدر تازه و در شرف ترقی است آگاه گردند.
زندگی
روزانه من ترتیب و نظم معینی دارد و گاهی هم بمناسبت اوضاع و کیفیت مختلف تغییر میکند.
من در حوالی ساعت هفت و نیم صبح از خواب برمیخیزم. هنگام استحمام و اصلاح صورت
غالبا درباره امور کشور اندیشه میکنم و یا برنامه کارهای روزانه را در ذهن مورد بررسی قرار میدهم و همیشه پس از پوشیدن لباس
تنها به صرف ناشتا میپردازم که معمولا بسیار ساده و منحصر به کمی آب میوه و یک
فنجان قهوه و یک تکه نان برشته است. هرچند مدت صرف این ناشتای مختصر از دو سه
دقیقه تجاوز نمیکند ولی عادتاً سه ربع ساعت سر میز نشسته به مطالعه روزنامه میپردازم
و هر صبح تمام روزنامههای مهم ایران و روزنامههائی را که از امریکا و انگلستان و
فرانسه میرسد، مطالعه میکنم. ترجمه روزنامههای آلمانی و ایتالیائی نیز از نظر
من میگذرد.
در حدود ساعت نه به دفتر خود میروم و کار
روزانه را آغاز میکنم. بدواً وزیر دربار شاهنشاهی را میپذیرم و به امور متنوع و
گوناگون مانند اجازه شرفیابی اشخاص و ملاقات با شخصیتهای خارجی و مطالعه عرایض
استمداد و نظائر آنها رسیدگی میکنم. نخستوزیر و وزیرخارجه هر وقت لازم باشد به
حضور میآیند و سایر وزیران و رؤسای دوایر دولتی نیز غالباً اجازه ملاقات پیدا میکنند.
ازنظر مقام فرماندهی کل قوای مسلح هفتهای دو
روز صبحها را به پذیرفتن رؤسای سازمانهای
نظامی و سایر افسرانی که گزارشهای مستقیم را از نقاط مختلف آوردهاند اختصاص دادهام
و برای اینکه افسران مزبور تشویق شوند که آزادانه و بیپرده مطالب خود را اظهار
دارند معمولاً اینگونه افسران را بطور انفرادی، احضار میکنم.
از این گذشته بسیاری از افراد مردم تهران و
شهرستانها اجازه شرفیابی پیدا میکنند. بعضی از این ملاقاتها نتیجهای جز اتلاف
وقت ندارد زیرا ملاقاتکنندگان مطالب مهمی ندارند، اما چون شایعات در کشور ایران
زود و بلامانع منتشر میشود رویه من آن است که از نظرات گوناگون و منابع مختلف
اخبار آگاهی یابم و خوشبختانه از ملاقات اشخاص مسرت پیدا میکنم و این کار نه تنها
برای من ملال آور نیست بلکه موجب نشاط هم است و طینت من به دیدار و مصاحبه با
اشخاص از مطالعه نوشتهها و گزارشها راغبتر است.
با این وصف حجم کارهای نوشتنی من هم زیاد است.
در پایان ھر صبح رئیس دفتر مخصوص را احضار میکنم و در باب توده متراکم نامهها و
یادداشتها و گزارشهائی که رسیده است دستور اقدام میدهم. در بسیاری از موارد
مفاد آنچه را باید در پاسخ نگاشته شود، به وی میگویم و در پارهای از مواقع نیز
تمام نامه و یا یادداشت را املاء میکنم.
چون خط فارسی خود یک نوع مختصر نویسی است از
دستگاه ضبط جواب و یا از تندنویس استفاده نمیکنم. گاهی نیز، مثلا در نوشتن پاسخ
به نامه ملکه الیزابت، خود به نگارش جواب میپردازم. ولی چون کارهای کشور بسیار
زیاد است و باید نامههای رسمی و گزارشهای کشوری بسیار را مطالعه کنم مجال مکاتبه
خصوصی بندرت پیدا میشود.
در حدود ساعت یک و نیم بعدازظهر از دفتر کار بیرون
میآیم و برای صرف ناهار با ملکه و گاهی با خویشاوندان و یا با شخصیتهای داخلی و
یا خارجی میروم ، ناهار ما خوراکهای معمولی ایرانی یا اغذیه فرنگی و یا مخلوطی
از هردو نوع است ولی برخلاف بیشتر هموطنان خود میل دارم
ناهار من سبک باشد و از آشامیدن مشروبات الکلی چه در هنگام ناهار و چه در مواقع
دیگر پرهیز میکنم.