گذشته
از این، اگر مشاهده کنم که قضیهای فوق العاده دشوار و بغرنج است فوراً شبکه
اطلاعات خود را وسعت میدهم و بوسیله کسب نظر از منابع مختلف آن مشکل را حل میکنم
و سپس اغلب اینگونه قضایا به ادارات مربوطه و مسئول احاله میشود. از نظر همین
اظهارنظرهای مختلف تصمیمی که پس از مداقه اتخاذ میشود معمولا برای کشور و مخصوصاً
برای مردم عادی سودمند است.
همین
که نسبت به مسئلهای تصمیم قطعی اتخاذ شد اجرای آن را به نخستوزیر و یا یکی از
وزیران یا رئیس سازمان مستقل دستور میدهم. غالباً ادارهای که کار بدان محول شده
با سرعت واطمینان دستور را به موقع اجرا میگذارد. ولی گاهی نیز با تأنی
و مسامحه میگذراند و در این صورت از شخص مسئول توضیح میخواهم و جمله معمولی و مبتذل
«تقصیر
من نیست» را
نمیپذیرم. من بندرت خشمگین میشوم ولی مأمور خاطی از طرز نگاه ولحن ادای سخن من
درجه عدم رضایت مرا استنباط میکند و این چنین مأموری بطریق قانونی از کار منفصل
میشود و به دولت دستور داده میشود که شخص شایستهتری را بجای وی برگزیند، و این
امر در مورد سازمانهائی که باید در آنها تغییرات داده شود، به همین نحو به موقع
عمل و اقدام در میآید.
هرچند
برای به دست آوردن اطلاعات یا برگزاری امور تماس با منابع مختلف و احضار یک یا چند
نفر از مطلعین را ضروری میدانم ولی از دو هیئت رسمی که سابقاً بدان اشاره شده
است، یعنی هیئت وزیران و شورایعالی اقتصاد نيز استفادہ کامل میشود.
به
نظر من ذکر طرز کار هیئت وزیران که از نخستوزیر و کلیه وزیران مسئول ترکیب یافته
برای روشن ساختن رویه کار من بی مورد نباشد. جلسه هیئت وزیران در اطاق مخصوص و
مجهزی در کاخ مرمر تشکیل میگردد. قبل از ورود، نخستوزیر و اعضاء کابینه او هریک
در جاهای خود قرار گرفتهاند و چون منتظر ورود من هستند نیازی به اعلام رسمیت جلسه
نیست و مذاکرات بلافاصله با حضور من آغاز میشود. در طی مذاکرات ھرگز با زدن زنگ و
نظائر آن مذاکرات را اداره نمیکنم، بلکه تنها با نگاه و تغییر قیافه جلسات را
هدایت و رهبری مینمایم. هرگاه در ذهن من مطلبی خطور کرده باشد یا اهمیت موضوعی
ایجاب کند، هیئت وزیران را مجتمعاً مخاطب قرار میدهم و یا به نخستوزیر و یا یکی
از وزیران دستور میدهم تا گزارشی را که قبلا خواستهام قرائت کند و یا حضوراً درباره یک
مسئله جاری توضیحاتی بدهد. من به آنها اجازه میدهم و حتی تشویق میکنم که درباره
هر موضوعی که طرح میشود آزادانه اظهار عقیده کنند ولی دائماً جریان مذاکرات را
طوری رهبری میکنم که مسائل به نتیجه قطعی و مثبت برسد. گاهی ممکن است است اصولی
را برای راهنمایی کلی اظهار نمایم و یا در موردی امری مخصوص بدهم.
مثلا در یکی از جلسات در اهمیت نمایش فیلمهای
مستند برای اطلاع مردم از پیشرفت برنامههای عمرانی تأکید کردم و پس از آنکه لزوم
وفور اسباببازیهائی را که وسیله تربیت ذهنی کودکان است گوشزد نمودم درباره
پیشنهادی که برای منع ورود بازیچههای کودکان شده بود بشدت انتقاد کردم. درمورد رسیدگی
که از یکی از فروشگاههای دولتی به عمل آمده بود، اظهار داشتم که علاقه اساسی من بر آن است
که بهای خردهفروشی کالاها کاهش پیدا کند. پس از آن درباره افزایش حقوق مستخدمین
که آنها را مقدرت دهد که در برابر افزایش سریع قیمتها زندگی خود را اداره کنند
تأکید کردم و از وزیر مسئول خواستم که برای اتمام یکی از خطوط آهن تاریخ معینی را
معلوم کند و در مورد طرح کارخانه فولادسازی در ایران دستور دادم در کار تسریع
کنند.