من
آرزوی آن روزی را دارم که وصول به آن نیز چندان مربوط به عالم خیال نیست و آن روزی
است که هیچ کشورى دیگر احتیاج پیدا نکند که برای مقابله با تجاوز از خود نیروی
دفاعی داشته باشد و سازمان ملل متحد یا یک مقام صاحب اقتدار بینالمللی دیگر
مسئولیت حفظ صلح و امنیت و نظم بینالمللی را بعهده بگیرد و همانطور که امروز هر
فرد از افراد یک کشور برای حفظ امنیت داخلی به دولت آن کشور متکی است در آینده نیز
هر کشوری برای نگاهداری صلح بینالمللی به یک حکومت جهانی تکیه داشته باشد. در آن
روز بدون اینکه هر کشوری از خود دارای نیروی زمینی و دریائی و هوائی باشد، مردم
جهان از خطر تجاوز آسوده خواهند بود و احساس ایمنی خواهند کرد. اما برای پدیدار
شدن طلیعه یک چنین روز باسعادتی مدتها زمان ضرور است.
در
این میان کشورهای تازه مترقی باید در راه تأمین امنیت که اولین نیازمندی ضروری
آنها است کوشش و مجاهدت نمایند. مردم آزادیخواه گاهی از این نکته که مورد کمال
توجه دولت های کمونیستی است غفلت میکنند که اکثر کشورهائی که از حیث امور اقتصادی
رشد و ترقی نیافتهاند از لحاظ نظامی نیز عقب ماندهاند. کمونیزم نه تنها از ضعف
سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشورهای تازہ مترقی به نفع خود استفاده میکند بلکه از
ضعف نیروی نظامی آنها نیز فایده میبرد و اگر کشوری از تأمین نیروی دفاعی غفلت
ورزد کمونیست ها با وی به همان نحو که گربه با موش رفتار میکند معامله مینمایند.
در
غائله آذربایجان در زمان مصدق ما ایرانیان همان حالت موش را پیدا کرده بودیم و در
پی آن تصمیم جازم گرفتیم که دیگر زندگی موش بیپناه در حیات ملت ما مصداق پیدا
نکند.
باید
به خاطر داشت که پدرم نه تنها در حفظ بیطرفی کوشش داشت بلکه سعی وی آن بود که با
تمام نیروئی که ایران میتوانست در اختیار داشته باشد از آن پشتیبانی کند. کشور
ایران هرگز مردی به میهنپرستی واقعی رضاشاه به یاد ندارد ولی باید دید که سیاست
او برای ما و برای خودش چه نتیجهای بخشید؟
اینک
ما ایرانیان سیاست ناسیونالیسم مثبت را که در فصل ششم بدان اشاره کردهام جایگزین
سیاست بیطرفی نمودهایم. شاید تفاوت بین سیاست ما با سیاست عقیم و منفی مصدق در
امور داخلی و خارجی آنقدر آشکار است که نیازمند مقایسه نباشد. آنقدر باید گفت که
در سیاست جدید ما پاداش شهامت، امیدواری است.
از
نظر صلح و ثبات بینالمللی سیاست ناسیونالیسم مثبت ما را به چهار اصل مهم اساسی
راهبری میکند: اول آنکه کشور ما که جزو نخستین کشورهائی است که به سازمان ملل
پیوسته است با کمال صمیمیت از این سازمان پشتیبانی میکند. ما اقداماتی را که
دستگاههای تخصصی آن به مرحله عمل گذاشتهاند و چندین قسمت آن نیز در کشور ما دایر
و مشغول کار است تأیید مینمائیم و وسائل پیشرفت آنها را فراهم میسازیم و با کمال
اشتیاق مساعی سازمان را در تخفیف تشنجات بینالمللی و حفظ صلح تقویت میکنیم.
دوم
آنکه ما از فلسفهای که در مواد ۵۱ و ۵۲ منشور سازمان
ملل متحد مندرج است پیروی مینمائیم. چنانکه خوانندگان به خاطر دارند ماده ۵۱ حقوق خصوصی و عمومی افراد و دفاع دستهجمعی
اعضاء سازمان ملل متحد را محترم شناخته است و ماده ۵۲ میگوید
: هیچ یک از مقررات این منشور مانع از وجود ترتیبات منطقهای یا سازمانهائی برای
نگاهداری صلح و امنیت و اموری که با عملیات هر منطقه مناسب باشد نخواهد بود با شرط
آنکه این ترتیبات با سازمانها یا عملیات آنها با هدفها و اصول سازمان ملل متحد
موافق باشد. ما نه تنها این مواد و سایر مواد منشور ملل متحد را پذیرفتهایم بلکه
طبق آن مواد اقداماتی به عمل میآوریم که امنیت دستهجمعی منطقهای در خاورمیانه
به وجود آید.