صفحات

جستجو در مندرجات کتاب

۱۳۹۶/۰۲/۲۰

(۲۲۹)



حقیقت آن است که برنامه اصل چهار در ایران نه تنها از برنامه‌های نخستین این سازمان وسیع است، بلکه از نظر وسعت نیز بزرگ‌ترین برنامه اصل چهار در جهان محسوب می‌شود و عده کارمندانی که مستقیماً برای اجرای آن مأموریت دارند در سال ۱۳۳۹ به ۳۰۰ تن بالغ گردیده است. بی مناسبت نیست که تاریخ اخیر کشور ایران را با تاریخ کشور کره، که یکی دیگر از کشورهائی است که از کمک‌های اصل چهار استفاده می‌کند، مقایسه نمائیم. دو سال پس از زمانی که کمونیست‌ها نزدیک بود کشور کره جنوبی را متصرف شوند، کشور ایران در زمان مصدق به لب پرتگاه کمونیسم رسید. چنان‌که خوانندگان این کتاب مستحضرند مردم کره جنوبی وطن خود را تنها بوسیله کشورهای متحده امریکا و سپس با کمک سازمان ملل متحد و به قیمت خونریزی‌ها و ویرانی‌های زیاد نجات دادند و مهاجمین کمونیست را از کشور خویش بیرون کردند. ولی در ایران ما موفق شدیم که با جنگی مختصر و تلفات قلیل و ناچیز کشور خود را خلاص کنیم.

هنوز روی بعضی از دیوارهای عمارات شهر تهران آثار جملهٔ «یانکی برگرد به وطنت» که در زمان مصدق کمونیست‌ها نگاشته بودند به چشم می‌خورد. دیدن این جمله کاریکاتوری را بخاطر من می‌آورد که هنگامی‌که ارتش امریکا در نتیجه استمداد کشور لبنان به شهر بیروت آمده بودند در یکی از مجلات امریکائی چاپ شده و تصویری از یک سرباز امریکائی بود که با قلم مو روی دیوار محل سکنای خویش در بیروت همین جملهٔ «یانکی برگرد به وطنت» را می‌نوشت. اغلب شعارهای ضد امریکائی در دوره مصدق بر علیه کارمندان اصل چهار بود زیرا طبعاً کمونیست‌ها از فعالیت‌های سودمند آنها بیم داشتند. در آن زمان اعضاء و کارمندان اصل چهار و خانواده آنها با کمال شهامت در برابر این تهدیدات از فعالیت خویش دست برنداشته و کار خویش را دنبال کردند.

مشاورین و متخصصین فنی اصل چهار در ایران از بدو کار خود تا امروز کمک‌های بسیار مؤثری به ما کرده‌اند. در فصول پیشین این کتاب از طرز رفتار امریکائی‌ها نسبت به کشور خودم در پاره‌ای از موارد از انتقاد خودداری نکرده‌ام و در آینده نیز هر جا ضرورت و حق مقام اقتضا کند همین رویه را تعقیب خواهم کرد.

در میان مدیران اصل چهار در ایران طبعاً عده‌ای از حیث قوه ابتکار و طرز عمل از سایرین کمتر بوده و در زیردستان آنها نیز همین تفاوت محسوس گشته است و از همین جهت چند تن از آنها را به کشور امریکا برگردانده‌اند. همین‌طور در برخی از طرح‌های اصل چهار نسبت به سایر طرح‌ها کمتر دقت شده و پاره‌ای هم بعلت آنکه خلاف مصلحت بوده به مقام اجرا در نیامده است. اما رویهم‌رفته اصل چهار در ایران ما را در کوشش‌های موفقیت‌آمیزی که برای ایجاد ایران نوین به عمل می‌آوریم متوالیاً مساعدت کرده و به شوق آورده است.

به نظر من این محبتی که در مردم عادی ایران نسبت به دستگاه اصل چهار به وجود آمده بر عبث و بر سبیل تصادف نیست بلکه علت آن این بوده است که بسیاری از طرح‌هائی که بوسیله این دستگاه به مرحله اجرا درآمده برای مردم منافع مستقیم داشته است. زیرا طرح اصلی و اساسی اصل چهار برای اصلاح و بهبود امور روستائی بوده و این دستگاه همواره در این نکته مؤکد بوده است که طرح‌های کشاورزی و آموزشی و بهداشت پیوسته باید هدفشان رفع نیازمندی‌های مردم روستا باشد. کسانی که از خانه خویش گامی بیرون ننهاده و از همان‌جا به انتقاد و خرده‌گیری می‌پردازند گاهی گفته‌اند که اقدامات اصل چهار در مردم عادی اثر نداشته و مستقیماً شامل حال آنان نشده است. ولی به نظر من تجربه ای که مردم عادی در سراسر کشور از این دستگاه داشته‌اند خلاف این گفتار را ثابت کرده است.