اینک
بیائید به وقایع و پیشآمدهای چند سال اخیر مرور کنیم. زمانیکه جنگ دوم جهانی به
پایان رسید برخی از ملل اروپای غربی در مضیقه شدید اقتصادی قرار گرفته بودند و
زمینه برای نفوذ کمونیسم در آن کشورها از هر حیث فراهم بود. دیری نگذشت که طرح
مارشال برای کمک خارجی با میزانی که تاکنون در جهان سابقه نداشت به موقع اجرا
درآمد و بوسیله آن ملل اروپای غربی بار دیگر دستگاه اقتصادی خویش را منظم ساختند،
و در بسیاری از موارد میزان تولید خود را از دوران قبل از جنگ جهانی نیز بالاتر
بردند.
درآمد
ملی انگلیسها باآنکه مستعمرات خود را یکی پس از دیگری از کف میدادند از عالیترین
حدی که در دورهٔ امپراطوری به آن نائل شده بودند تجاوز کرد. کشور فرانسه با وجود
عدم ثبات سیاسی در اوایل به توسعه صنعتی شگفتانگیزی نائل آمد. در آلمان اوضاع
اقتصادی بهبود یافت و بجای حکومت ستمگرانه هیتلر یک حکومت دموکراسی که در تاریخ آن
کشور سابقه نداشت مستقر گردید و سایر کشورهای اروپای غربی از نعمت رفاه برخوردار
گشتند.
اساس
و پایه ترقی کشورهای آزاد اروپا در حقیقت همان اقداماتی بود که برای تأمین واصلاح
نیروی دفاعی خویش به عمل آوردند. در سال ۱۳۲۴
سازمان ملل متحد تشکیل یافت و در پی آن آثار شوم جنگ سرد در جهان آشکار گردید.
چون
مفاد مواد ۵۱ و ۵۲
منشور ملل متحد دفاع دستهجمعی را با منظور حفظ صلح و امنیت منطقهای مجاز شناخته
بود در سال ۱۳۲۸
اغلب ملل آزاد اروپا و کشورهای متحده امریکا و کانادا باهم متفق و متحد شده و
سازمان پیمان اتلانتیک شمالی (ناتو) را به وجود آوردند، سپس کشورهای یونان و ترکیه
و آلمان غربی نیز به آن سازمان ملحق گردیده و حوزه سازمان پیمان اتلانتیک شمالی را
از امریکای شمالی تا آسیا امتداد دادند و این اینک پانزده کشور یعنی کشورهای متحده
امریکا، کانادا، ایسلند، نروژ، دانمارک (بانضمام گروئنلند)، بریتانیا، فرانسه،
جمهوری فدرال آلمان، هلند، بلژیک، لوکزامبورک، پرتغال، ایتالیا، یونان، ترکیه
اعضاء این پیمان هستند.
سازمان
پیمان اتلانتیک شمالی تنها یک اتحاد نظامی با مفهوم قدیمی این اصطلاح نیست، بلکه نشان
یک نحو برادری و معاضدتی است که بین کشورهای ملل همفکر و شیفته آزادی به وجود آمده
و روحیه مردم اروپای آزاد را نیرومند ساخته و برای آنها بهمثابه سپری شده است که
در پناه آن به پیشرفتهای شگفتانگیز اقتصادی نائل آمدهاند. این پیمان نیز برای
همکاری و قبول مسئولیت مشترک نمونه و سرمشق گردیده و برای تهیه و اجرای برنامههای
منطقه اروپائی مانند اوراتم راهنما و مشوقی بزرگی بوده است.
همانطور
که قرنها بعد مورخین در کتب خود از طرح مارشال بعنوان نمونه بیسابقهای از کمکهای
سخاوتمندانه بینالمللی یاد خواهند کرد معتقدم که سازمان پیمان اتلانتیک شمالی هم
بعنوان نمونه موفقیتآمیز سازمانی که به نظر من بايد آن را سازمان همکاری امنیت
بین المللی نام داد ثبت تاریخ خواهد گشت. البته بعضی از بدبینان طبق رویه کمونیستی
از همان بادی امر گفتند که طرح مارشال همان امپریالیسم آمریکائی است که نقابی نازک
به چهره انداخته است و کمی بعد دعوی کردند که از شرکت امریکا در آن پیمان بوی خیری
نمیآید و منظور آن دولت چیزی جز آن نیست که در آب گل آلود ماهی بگیرد و بالمآل
اروپا را زیر تسلط و نفوذ خویش درآورد. اما بنظر من کسانی که این اتهامات را بر
امریکا وارد میآورند در تاریخ و تمدن امریکا سوءتعبیر رواداشتهاند و در کیفیت
علاقه و منافع این ملت روشنفکر قضاوتشان نادرست است و امریکائیها آنقدر قوه
تشخیص دارند که بدانند یگانه شرط سعادت و حتی بقاء و دوام آنها داشتن یاران
نیرومند و قابل اعتماد است.