بعد
از صرف ناهار معمولا باز مدت سه ربع ساعت روزنامه مطالعه میکنم و اگر فرصتی باشد
در حدود سه ربع ساعت استراحت میکنم و پس از آن اغلب به دفتر خویش برمیگردم و دو
سه ساعت به خواندن گزارشهای رسیده میپردازم. روزهای دوشنبه بعدازظهر شورایعالی
اقتصاد و جلسه هیئت وزیران در حضور من تشکیل میگردد و چندین ساعت ادامه دارد.
هر ماه
یکبار جلسه مطبوعاتی من تشکیل میشود و عدهای از ارباب جراید و خبرنگاران ایرانی
و خارجی در آن شرکت میجویند. هر ماه چندین بار به سرکشی واحدهای نظامی متوقف در
تهران و یا افتتاح کارخانه و بیمارستان و پرورشگاههائی که تازه احداث شده باشد میروم
و در ضمن مسافرتهائی به استانهای کشور میکنم تا از نزدیك اوضاع را مشاهده کنم و
از پیشرفت کارهای عمرانی و توسعه آگاه گردم. گاهی نیز مسافرتهائی که اغلب جنبه
رسمی دارد به کشورهای خارج میکنم.
میل
من آن است که اگر مانعی پیش نیاید عصرها یک ساعت و نیم به ورزش بپردازم. معمولا
شام را که اغلب از اغذیه اروپائی است تنها یا با ملکه صرف میکنم.
اوایل
شب را به شنیدن موسیقی و یا به تماشای فیلمهائی که در کاخ مسکونی نمایش میدهند
میگذرانیم و عموماً شبها زود میخوابیم ومعمولا پیش از استراحت به راز و نیاز به
درگاه پروردگار میگذرانیم.
روزهای
جمعه و ایام تعطیل چند تن از دوستان پیش ما میآیند و به بعضی از ورزشهای دسته
جمعی مانند والیبال و نظائر آن میپردازیم ولی این ایام نیز معمولا تا نیمروز به
مطالعه گزارشها و تمشيت امور مختلف مملکتی سپری میشود.
این
برنامه ممکن است درنظر پارهای از مردم یکنواخت و کسالتآور بیاید ولی من به کار
خود دلبستگی زیاد دارم و از آن خوشم میآید. در فصل هفتم اشاره شد که من به حل مسائل
دشوار اقتصادی و سایر امور معضله علاقه بسیار دارم و از آن گذشته از صحبت با افراد
مختلف لذت میبرم و از همین جهت از اینکه
هر روز به عده زیادی از اشخاص اجازه ملاقات میدھم یک نحو مسرتی درخود احساس میکنم
و از سفرهای کوتاهی که بمنظور سرکشی به برنامههای عمرانی کشور مینمایم و از
افتتاح دستگاههائی که برای پیشرفت امور تولیدی و رفاه ساخته میشود خرسندی و فرح
و انبساطی مخصوص در من به وجود میآید.
بارها
در هنگامی که اسناد مالکیت را به دست کشاورزان میدھم و یا نخستین سنگ بنای
کارخانه تازهای را نصب میکنم یا دکمه کارخانه جدید برق را میفشارم و یا نوار
افتتاح درمانگاه تازهای را قطع میکنم در دل من مسرت و شادمانی سرشاری پدید میآید.
ممکن
است برخی تصور کنند که این کارها تنها جنبه تشریفاتی دارد ولی در نظر من نمودارهای
مسرتانگیزی از فعالیتهای خلاقه ایران نوین محسوب میشوند و تصور میکنم که من
نیز در این روش مانند پدرم هستم که در ذهنم همواره فکر ایجاد وسایل پیشرفت و رفاه
کشور ایران و مردم در جنبش و هیجان است. براستی که من از همان تفکر در این امور به
شوق میآیم و وقتی افکار من به مقام عمل
درمیآید و واقعیت پیدا میکند این شوق و مسرت روحانی شدیدتر میگردد.
از
همین جهت است که باوصف موانعی که گاهگاه دربرابرم پیدا میشود درکار خویش احساس
کسالت و خستگی نمیکنم. با وجود این باید بگویم که اگر راه و رسم بردباری و آسان
گرفتن دشواریها را نیاموخته بودم هرگز توانائی ادامه کار را پیدا نمیکردم. در سالهای
اول سلطنت و مخصوصاً در زمان مصدق روزهای پرنگرانی و اضطرابی را گذراندم و شاید
جای شگفتی نباشد که موی سرم زود سفید گشته باشد و شک نیست که اگر نیروی سهل گرفتن
شدائد در من نبود توانائی بدنی و معنوی تحلیل رفته و آتش شوق و علاقه من افسردگی
پیدا کرده بود.