صفحات

جستجو در مندرجات کتاب

۱۳۹۶/۰۲/۲۰

(۲۴۴)



بعد از صرف ناهار معمولا باز مدت سه ربع ساعت روزنامه مطالعه می‌کنم و اگر فرصتی باشد در حدود سه ربع ساعت استراحت می‌کنم و پس از آن اغلب به دفتر خویش برمی‌گردم و دو سه ساعت به خواندن گزارش‌های رسیده می‌پردازم. روزهای دوشنبه بعدازظهر شورایعالی اقتصاد و جلسه هیئت وزیران در حضور من تشکیل می‌گردد و چندین ساعت ادامه دارد.

هر ماه یک‌بار جلسه مطبوعاتی من تشکیل می‌شود و عده‌ای از ارباب جراید و خبرنگاران ایرانی و خارجی در آن شرکت می‌جویند. هر ماه چندین بار به سرکشی واحدهای نظامی متوقف در تهران و یا افتتاح کارخانه و بیمارستان و پرورشگاه‌هائی که تازه احداث شده باشد می‌روم و در ضمن مسافرت‌هائی به استان‌های کشور می‌کنم تا از نزدیك اوضاع را مشاهده کنم و از پیشرفت کارهای عمرانی و توسعه آگاه گردم. گاهی نیز مسافرت‌هائی که اغلب جنبه رسمی دارد به کشورهای خارج می‌کنم.

میل من آن است که اگر مانعی پیش نیاید عصرها یک ساعت و نیم به ورزش بپردازم. معمولا شام را که اغلب از اغذیه اروپائی است تنها یا با ملکه صرف می‌کنم.

اوایل شب را به شنیدن موسیقی و یا به تماشای فیلم‌هائی که در کاخ مسکونی نمایش می‌دهند می‌گذرانیم و عموماً شب‌ها زود می‌خوابیم ومعمولا پیش از استراحت به راز و نیاز به درگاه پروردگار می‌گذرانیم.

روزهای جمعه و ایام تعطیل چند تن از دوستان پیش ما می‌آیند و به بعضی از ورزش‌های دسته جمعی مانند والیبال و نظائر آن می‌پردازیم ولی این ایام نیز معمولا تا نیمروز به مطالعه گزارش‌ها و تمشيت امور مختلف مملکتی سپری میشود.

این برنامه ممکن است درنظر پاره‌ای از مردم یکنواخت و کسالت‌آور بیاید ولی من به کار خود دلبستگی زیاد دارم و از آن خوشم می‌آید. در فصل هفتم اشاره شد که من به حل مسائل دشوار اقتصادی و سایر امور معضله علاقه بسیار دارم و از آن گذشته از صحبت با افراد مختلف لذت می‌برم و از همین  جهت از اینکه هر روز به عده زیادی از اشخاص اجازه ملاقات می‌دھم یک نحو مسرتی درخود احساس می‌کنم و از سفرهای کوتاهی که بمنظور سرکشی به برنامه‌های عمرانی کشور می‌‌نمایم و از افتتاح دستگاه‌هائی که برای پیشرفت امور تولیدی و رفاه ساخته می‌شود خرسندی و فرح و انبساطی مخصوص در من به وجود می‌آید.

بارها در هنگامی که اسناد مالکیت را به دست کشاورزان می‌دھم و یا نخستین سنگ بنای کارخانه تازه‌ای را نصب می‌کنم یا دکمه کارخانه جدید برق را می‌فشارم و یا نوار افتتاح درمانگاه تازه‌ای را قطع می‌کنم در دل من مسرت و شادمانی سرشاری پدید می‌آید.

ممکن است برخی تصور کنند که این کارها تنها جنبه تشریفاتی دارد ولی در نظر من نمودارهای مسرت‌انگیزی از فعالیت‌های خلاقه ایران نوین محسوب می‌شوند و تصور می‌کنم که من نیز در این روش مانند پدرم هستم که در ذهنم همواره فکر ایجاد وسایل پیشرفت و رفاه کشور ایران و مردم در جنبش و هیجان است. براستی که من از همان تفکر در این امور به شوق می‌آیم  و وقتی افکار من به مقام عمل درمی‌آید و واقعیت پیدا می‌کند این شوق و مسرت روحانی شدیدتر می‌گردد.

از همین جهت است که باوصف موانعی که گاهگاه دربرابرم پیدا می‌شود درکار خویش احساس کسالت و خستگی نمی‌کنم. با وجود این باید بگویم که اگر راه و رسم بردباری و آسان گرفتن دشواری‌ها را نیاموخته بودم هرگز توانائی ادامه کار را پیدا نمی‌کردم. در سال‌های اول سلطنت و مخصوصاً در زمان مصدق روزهای پرنگرانی و اضطرابی را گذراندم و شاید جای شگفتی نباشد که موی سرم زود سفید گشته باشد و شک نیست که اگر نیروی سهل گرفتن شدائد در من نبود توانائی بدنی و معنوی تحلیل رفته و آتش شوق و علاقه من افسردگی پیدا کرده بود.